هایپر تره بار | برداشت خربزه
8 شهریور 1397

هنگام رسیدن میوه در محل اتصال ساقه به میوه شکافی ظاهر می شود. میوه ها در این مرحله، تمایل به جدا شدن از ساقه دارند. توسعه و گسترش منطقه قطع و جدا شدن با تغییرات رنگ زمینه پوست از سبز به زرد نیز مرتبط است.

در خربزه بر عکس طالبی میوه ها به راحتی از ساقه جدا نمی شوند. یک شاخص دیگر، رسیدن میوه یا کیفیت مربوط به تشکیل شبکه پوست میوه است. تشکیل شبکه روی پوست در طی رشد و تکامل میوه یک شاخص مهم برای کیفیت و رسیدن میوه است و همچنین به عنوان یک مانع در برابر صدمات مکانیکی طی رشد و تکامل میوه و حمل و نقل میوه پس از برداشت عمل می کند.

زمان برداشت خربزه بستگی به نوع رقم، میزان دمای محیط در موقع برداشت، روش های حمل و نقل و بالاخره زمان لازم از موقع برداشت تا رسیدن به بازار دارد. چنانچه فاصله برداشت تا بازار کوتاه باشد، بهتر است میوه ها کاملا رسیده و شیرین باشند ولی اگر فاصله طولانی باشد، توصیه می شود میوه نرسیده باشد چون میوه های رسیده به شدت آسیب می بینند.

زمان برداشت از اواسط دوره داشت شروع می شود. معمولا برداشت از اواخر تیرماه شروع و تا اواخر شهریور و گاهی اوایل مهر ادامه می یابد. در برداشت باید از آخرین سمپاشی حداقل ۱۸-۱۵ روز بسته به زمان لازم برای تجزیه سوم (دوره کارنس) بگذرد. رسیدن خربزه از ظاهر آن مشخص می شود. در این حالت خطوط روی پوست برجسته و در برخی ارقام زرد رنگ می شوند. رنگ خطوط و یا شبکه به نوع خربزه بستگی دارد.

یکی از علایم رسیدن میوه خربزه که در تمام انواع عمومیت دارد، خشک شدن نسبی پایه خربزه یا ساقه اتصال آن با بوته است که با ایجاد فشار از بوته جدا می شود. در بعضی از انواع خربزه در زمان رسیدن انتهای میوه نرم شده به طوری که با کمی فشار به داخل فرو می رود.

البته اگر میوه خربزه پس از رسیدن کامل در روی بوته بماند بر قند آن افزوده نشده و گوشت آن هم نرم و لزج می شود. جهت تشخیص زمان برداشت میوه از علائم و مشخصاتی نظیر ایجاد شکاف های باریک در ناحیه اتصال میوه به دم آن، برجسته شدن شبکه روی پوست میوه و نرم شدن قسمت سر میوه استفاده می شود.

خربزه را در اوایل صبح یا اواخر غروب برداشت می کنند. آب و هوای گرم و خشک پیش از برداشت باعث افزایش طعم و بوی میوه ها می شود. بلافاصله پس از برداشت، میوه ها توسط کامیون با وانت حمل می۔ شوند.

با توجه به دگرگشن بودن خربزه و کشت طالبی و خربزه در کنار یکدیگر و یا کشت توده های مختلف خریزه در فاصله کم، تنوع بسیار زیادی در میوه ها ممکن است در مزرعه مشاهده شود. احتمال دارد میوه ها از نظر شکل و رنگ پوست با یکدیگر اختلاف داشته باشند که بر روی قیمت محصول اثر می گذارد.

یکی از مشکلات رایج در برداشت خربزه این است که در چین اول معمولا میوه درشت، ولی در چین های بعدی کوچک بوده و از شیرینی و عطر و طعم کمتری برخوردار است. در صورتی که گل های خربزه به وسیله زنبور عسل تلقیح شوند، میوه ها دارای شکل مناسب تر، اندازه درشت تر و طعم شیرین تری خواهند بود.

تعداد کندوی مورد استفاده در هر هکتار به گلدهی سایر محصولات زراعی و علفهای هرز بستگی دارد.

به ویژه، اگر در اطراف مزارع خربزه، مزارع ذرت شیرین وجود داشته باشد، تمایل زنبورهای عسل به گلهای خربزه کاهش یافته و بیشتر زنبورها جذب مزارع ذرت شیرین می شوند.

کندوها بایستی در اوایل گلدهی در مزرعه مستقر شوند. گل های خربزه معمولا تولید شهد مناسبی دارند، ولی تعداد کم گل در هکتار می تواند زنبورها را به سوی منابع شهد گل های دیگر سوق دهد. حداقل در یک هکتار، سه تا هفت کندوی فعال و قوی نیاز است. فاصله کندوها از یکدیگر حدود ۱۶۰ متر در نظر گرفته شده و معمولا در انتهای مزرعه قرار می گیرند.

با توجه به تحقیقات انجام شده در کشورهای مختلف از جمله جمهوری کره، در صورتی که استفاده از زنبور عسل جهت گرده افشانی مزارع خربزه مقدور نباشد، استفاده از تنظیم کننده های رشد گیاهی از قبیل اسید جیبرلیک جایگزین مناسبی برای زنبور عسل یا سایر گونه های زنبور در گرده افشانی و تشکیل میوه خواهد بود.

طبق نتایج تحقیقات، تفاوتی در محتوای قند کل در میوه های حاصل از گرده افشانی حشرات و میوه های حاصل از مصرف تنظیم کننده های رشد مشاهده نمی گردد. با این وجود، طول و عرض میوه های تولید شده با استفاده از تنظیم کننده های رشد، به طور معنی داری بیشتر از میوه های حاصل از گرده افشانی حشرات بوده که در بازار پسندی میوه مؤثر می باشد.

حمل و نقل

میوه خربزه در مدت زمان طولانی نمی تواند حمل و نقل شود. به علت اینکه خربزه دارای پوست نازک، بافت میوه نرم، میزان رطوبت زیاد و pH بالاتر از ۵/۴ می باشد، قابلیت ماندگاری و حمل ونقل بالایی ندارد. بسته به شرایط مختلف از جمله عوامل محیطی، شرایط نگهداری و رقم در مدت زمان کوتاهی میوه ها فاسد می شوند.

به دلیل عدم رعایت اصول صحیح داشت، برداشت، حمل و نقل، بسته بندی و انبارداری و همچنین فقدان روشهای فرآوری مناسب، بالغ بر ۳۰ درصد میوه ها طی زنجیره تولید از مزرعه تا میز مصرف ضایع می گردد.

در هنگام بارگیری میوه ها باید دقت کرد که صدمه نبینند. میوه های شکسته، فاسد شده و آفت زده نباید بارگیری شوند. کشاورزان هنگام بارگیری در بین خربزهها از پوشال استفاده می کنند تا حداقل ضربه به میوه ها وارد شود. کاهش کیفیت میوه ها به مدت زمان نگهداری یا حمل و نقل، نوع رقم، نوع بسته بندی و شرایط محیطی بستگی دارد. برخی ارقام مانند درگزی قابلیت حمل و نقل کم و برخی دیگر مانند خربزه های زمستانه، عباس شوری و محولاتی قابلیت حمل و نقل بالایی دارند.

در صورتی که میوه ها در توری، سید یا ظرفهای خاص قرار گیرند به طوری که با یکدیگر برخورد نداشته باشند، میوه ها کمتر صدمه می بینند. در برخی مناطق میوه ها درون کارتن گذاشته می شوند و اگر چه حمل و نقل را راحت تر می کند اما به دلیل روی هم قرار داشتن میوه ها امکان صدمه دیدن وجود دارد.

هر نوع ماده بسته بندی که استفاده می شود باید میوه ها را از آسیب مکانیکی حفظ نموده، غیر سمی باشد و باعث ایجاد تغییر داخلی یا خارجی در میوه نشود. وسایل نقلیه یا انبار سازی باید خشک و تمیز باشند و درجه حرارت لازم را داشته باشند.

به تدریج با گذشت زمان پس از برداشت، مواد جامد محلول، میزان قند و استحکم بافت میوه ها کاهش می یابد.

در صورت حمل با سردخانه های مجهز باید درجه حرارت کنترل شود. پیش سرد کردن توسط هوای سرد انجام می شود که این درجه حرارت نباید از حداقل توصیه شده برای حمل و نقل کمتر باشد. زمان برای پیش۔ سرد کردن میوه های خربزه بین ۱۵-۱۰ ساعت است. مدت زمان بین برداشت میوه و پیش سرد کردن نباید از هنشت تا ده سالت بیشتر باشد.

 آفات خربزه

از آفات مهم خربزه می توان مگس خربزه، عروسک خربزه، کفشدوزک خربزه، مگس جالیز، شته جالیز، سرخرطومی جالیز، شب پره های زمستانه، بال سفیدک پنبه، مگس سفید گلخانه، تریپس، کنه تارعنکبوتی و عسلک خربزه را نام برد.

مگس خربزه

یکی از مهم ترین آفات خربزه که هر ساله خسارت های زیادی به خربزه کاران وارد می کند، مگس خربزه است. این حشره با نام علمی (Carpomyia pardalina Bigot) Miopardalis pardalina   و از راسته دوبالان Diptera میباشد که علاوه بر خربزه به سایر محصولات صیفی که از خانواده کدوئیان هستند نظیر خیار، طالبی، گرمک و کدو نیز حمله می کند. مگس خربزه اولین بار از بلوچستان جمع آوری شد و بیگوت آن را به عنوان یک گونهی جدید با نام علمی Myiopardalis pardalina  توصیف نمود (۱۹۷۰ Kapoor). دامنه ی انتشار آن از غرب دریای مدیترانه تا غرب هندوستان است.

حشره کامل از نظر ظاهری مگسی است که نر آن ۵/۴ و ماده آن ۵/۵ میلی متر طول دارد. حشره ماده مگس خربزه به وسیله تخم ریز خود پوست میوه جوان میزبان را سوراخ کرده و تخم خود را در آنجا می گذارد. سپس لاروهای جوان به داخل گوشت میوه نفوذ کرده و ضمن تغذیه دالانهای زیادی در گوشت میوه بوجود می آورند. بافتهای مجاور آن سخت و قهوه ای رنگ می شوند. میوه های جوان مبتلا ممکن است خشک شده و بریزند. میوه های بزرگ مبتلا روی بوته باقیمانده ولی رشد آنها متوقف می گردد.

مگس خربزه زمستان را به صورت شفیره در عمق ۱۰ تا ۱۲ سانتی متری زیر خاک می گذراند و در اواسط بهار موقعی که خربزه شروع به گل دادن نمود، ظاهر می شود. مگس ماده به وسیله نیش خود میوه را سوراخ کرده و از شیرهای که خارج می شود، تغذیه می نماید. ولی حشره نر مستقیم نیش نمیزند بلکه از شیره باقیمانده جای نیش مگس ماده استفاده می نماید. مگس های بالغ دو تا سه روز پس از خارج شدن از شفیره جفت گیری می کنند. مگس های ماده یک تا چهار روز پس از جفت گیری، شروع به تخم ریزی روی میوه های ریز می کنند. تخم گذاری صبح زود قبل از گرم شدن هوا انجام می گیرد. مگس ماده بین ۶۳ تا ۱۱۴ تخم در طول عمر خود می گذارد.

. هر مگس بر روی هر میوه بین دو تا ۲۵ تخم و در هر نوبت یک تا چهار تخم می گذارد. در شرایط طبیعی دوره جنینی دو تا پنج، دوره لاروی ۱۰ تا ۱۳ و دوره شفیرگی ۱۳ تا ۱۴ روز طول می کشد. شفیره در خاک در عمق دو تا ۲۵ سانتی متری تشکیل می شود.

روشهای مختلف مکانیکی، زراعی، فیزیکی و شیمیایی جهت کنترل مگس خربزه به کار می رود.

الف) مکانیکی

با هواداران استان روش مکانیکی به منظور جلوگیری از تخم گذاری حشرات ماده بدین صورت است که در موقع گل گیری بوته – ها، میوه های جوان را که قطر آنها به اندازه فندق تا حداکثر گردو باشد، در داخل برگ های مجاور پیچیده و روی آن ها مقداری خاک می ریزند و تا موقعی که پوست آن ها کاملا ضخیم شود آن ها را زیر خاک نگه میدارند. در این صورت، مگس ماده قادر به تخم ریزی نمی باشد..

ب ) زراعی:

روشهای زراعی شامل هرس گل و میوه، استفاده از ارقام با پوست ضخیم، شخم با گاوآهن فلمی و جمع آوری و نابود کردن بقایای گیاهی می باشد. اجرای دو نوبت هرس بوته شامل گل و میوه و انتخاب دو شاخه میوه دهنده در روی هر بوته در کاهش آلودگی مؤثر است. اجرای شخم با گاوآهن قلمی تلفات بیشتری روی شفیره های زمستان گذران نسبت به گاوآهن برگردان دار ایجاد می کند. بنابر این روش مزبور بعد از برداشت محصول جهت کاهش جمعیت آفت توصیه می شود. .

برای از بین بردن آفت و جلوگیری از طغیان آن در سال بعد باید میوه های آفت زده را از مزرعه جمع آوری نموده و آنها را به روش های مختلف از جمله دفن کردن زیر خاک از بین برد

ج) فیزیکی:

از تله های چسبنده زرد برای صید حشرات کامل و همچنین تعیین تاریخ دقیق کنترل شیمیایی می توان استفاده کرد.

د) شیمیایی:

١- سمپاشی مستقیم:

مبارزه شیمیایی یکی از متداول ترین روش های کنترل مگس خربزه و مگس جالیز در ایران می باشد. در مرحله ای که اکثریت و یا بیش از ۵۰ درصد میوه ها به اندازه یک فندق یا هسته خرما هستند علیه حشرات کامل آفت، اقدام به سمپاشی با یکی از حشره کشهای توصیه شده می کنند. عملیات سمپاشی به صورت هفت تا ده روز یک بار انجام شده و در مجموع در طول یک فصل چهار تا شش بار سمپاشی انجام می گیرد، البته امکان افزایش تعداد دفعات سمپاشی در نواحی گرمسیری به خاطر تعداد نسل بیشتر وجود دارد.

در صورت نیاز به سمپاشی می توان مصادف با ظهور حشرات کامل مزرعه را در سه نوبت با گوزاتیون ۲۰ درصد به نسبت دو در هزار سمپاشی نمود. این سمپاشی روی شته، تریپس و کنه نیز مؤثر خواهد بود. اولین نوبت سمپاشی همزمان با تشکیل میوه های جوان می باشد. سمپاشی با دیازینون می تواند تأثیر زیادی داشته باشد.

رحیمی (۱۳۷۸) سه مرحله سمپاشی از شروع میوه دهی همراه با دو درصد ملاس چغندر قند با فاصله هفت الی ۱۰ روز را در کنترل مگس خربزه توصیه نموده است و همچنین ملاس چغندر قند باعث افزایش کارآیی سموم شده است. برای بالا بردن کارایی در کنترل شیمیایی، زدن شاخ و برگهای بوته در دو نوبت به ترتیب در اوایل و اواسط نوبتهای سمپاشی توصیه می گردد که ضمن کاهش دفعات سمپاشی، میزان خسارت را از ۱۴ درصد به چهار تا ۹/۷  درصد در کرتهای سمپاشی شده کاهش می دهد.

سامالو و همکاران (۱۹۹۵ Samalo et al) با آلوده کردن خاک به حشره کشهایی مانند دیلدرین و گرانول کار بوفوران نشان دادند که ۶۰ درصد از لاروهای مگس جالیز از بین می روند و حشره کش های دی۔ کلرووس و مونوکرتوفوس با غلظت ۰۲۵/۰ درصد میتوانند بعد از ۱۸ ساعت ۱۰۰ درصد تلفات روی مگسهای بالغ ایجاد کنند.

شیخی و همکاران (۱۳۸۶) به منظور ارزیابی سموم جدید در مقایسه با سموم متداول قدیمی، سموم :

۱- تری کلروفان (%SP80 به نسبت ۵/۱ لیتر در هکتار،

۲- اسپینوساد (تریسر) به نسبت ۱۵۰ میلی لیتر در هکتار،

۳- موسپیلان (%SP20) به نسبت ۵۰۰ گرم در هکتار،

۴- دورسبان (کلروپیریفوس)  EC40.8% به نسبت ۵/۱ لیتر در هکتار،

۵- اسپینوساد (تریسر) به نسبت ۱۵۰ میلی لیتر در هکتار به علاوه ملاس چغندر قند به نسبت ۱۰ لیتر در هکتار

۶- دلتامترین   EC2.5%  Desis به نسبت ۳۰۰ میلی لیتر در هکتار در مقایسه با شاهد (فقط آب پاشی) را مورد سنجش قرار دادند. نتایج نشان داد که سم جدید تریسر در سه نوبت سمپاشی از شروع میوه دهی خربزه با فاصله یک هفته تلفات قابل قبولی در مقایسه با سموم قدیمی بر مگس خربزه داشته است ولی سم موسپیان از تلفات قابل قبولی بر مگس خربزه برخوردار نبود. ضمن اختلاط ملاس چغندرقند به همراه محلول سمی، میزان تأثیر سموم را ۱۰ تا ۲۰ درصد افزایش داد.

۲- طعمه مسموم: برای شکار مگس های بالغ می توان از طعمه مسموم استفاده نمود. بدین ترتیب که در ظرف۔ های کوچکی مخمر آب جو همراه با دیازینون ریخته و در قسمتهای مختلف مزرعه قرار می دهند تا بدین وسیله مگسها جلب شده و به دام افتند.

عروسک خربزه

عروسک خربزه با نام علمی Rhapphictopalpa foveicollis lucas می باشد که برخی زارعین آن را با کفشدوزک خربزه اشتباه می گیرند و در ایران اولین بار در سال ۱۳۸۷ توسط افشار شرح داده شده است.

این حشره یکی از آفات مهم خانواده کدوئیان است که در درجه اول از خیار و خربزه و در درجه دوم از هندوانه و کدو تغذیه می کند. به علاوه ممکن است در مزارع گوجه فرنگی، ذرت و شبدر هم دیده شود. اما در هر حال لارو آفت فقط از کدوئیان تغذیه می کنند. سوسکها از اوایل بهار به بوته های جوان خربزه یا دیگر میزبان های خود حمله کرده و از برگها، جوانه ها و گلها تغذیه می نمایند.

این حشره سوسک قرمز رنگ درازی است که از اوایل بهار در مزارع خربزه و هندوانه ظاهر شده و تا اخر فصل تابستان در مزرعه حضور دارد. حشره کامل سوسکی به طول ۷-۵/۶ میلی متر می باشد. رنگ آن قرمز روشن می باشد، به استثنای زیر سینه میانی و عقبی و زیر شکم که سیاه رنگ است. چشم ها و قطعات دهانی نیز سیاه می باشد. شاخکها یازده مفصلی و بین دو چشم فرو رفته است. مفصل اول طویل تر و ضخیم تر از سایر مفاصل است. پنجه پاها هم دارای چهار مفصل می باشد. لبه بالایی سینه اول شیار اریبی دارد که حشره را کاملا مشخص می گرداند. ضمنأ أخرین بند شکمی حشره نر از سه قسمت تشکیل یافته است.

تخم حشره بیضوی زرد رنگ و طول آن ۶/۰ میلی متر می باشد. لارو استوانه ای شکل دراز و به رنگ زرد لیمویی است در حالت کامل طول آن به ۱۵ میلی متر و عرض آن به ۵/۱ میلی متر می رسد. پشت سر لارو سیاه و زیر آن زرد رنگ است.

عروسک خربزه در تمام کشورهای حوزه مدیترانه شیوع دارد و علاوه بر این تا کنون از کشورهای پرتغال، جنوب شوروی سابق، آفریقای شمالی، ایتالیا، یونان، ترکیه و اسرائیل گزارش شده است. این آفت در ایران تاکنون از استانهای تهران، فارس، کرمان، کرمانشاه، سمنان، اصفهان و ایلام گزارش شده است.

حشره کامل بیشتر از جوانه ها و گل ها تغذیه می کند. تغذیه حشرات کامل از برگها سبب سوراخ شدن مشبک شدن) برگ می شود. بوته های جوان در اثر تغذیه آفت کاملا از بین می روند ولی در بوته های مسن، حشرات کامل با تغذیه خود سبب از بین رفتن گلهای گیاه میزبان می شوند. مهم ترین نوع خسارت این آفت، مربوط به تغذیه لاروها است که از ریشه و در مواردی از میوه گیاه میزبان صورت می گیرد.

تغذیه لاروها از ریشه سبب خشک شدن گیاه می شود. به علاوه، ریشه های آلوده در اثر حمله لاروها زخمی شده و شرایط برای ورود قارچها و باکتریها از جمله قارچ .Pythium sp فراهم می شود و به این طریق، خسارت آفت تشدید می شود. همچنین، لاروها با سوراخ کردن پوست میوه هایی که روی زمین قرار دارند و ورود به آن ها، سبب لهیدگی و فساد میوه ها می شوند.

از اواخر فروردین ماه حشرات نر و ماده جفت گیری نموده و هر حشره ماده ۷۰۰-۱۶ عدد و به طور متوسط ۳۰۰ عدد تخم می گذارد که به تدریج به طور انفرادی و یا در دسته های کوچک در پای بوته میزبان و نزدیک طوقه داخل خاک قرار می دهند.

تخمها در درجه حرارت مناسب پس از ۱۴-۹ روز تفریخ میشوند. طول دوره جنینی تخم در درجه حرارتهای مختلف، متفاوت است بدین ترتیب که در درجه حرارت ۳۰-۲۷ درجه سانتی گراد حدود ۱۲-۹ روز و در درجه حرارت ۲۳-۲۱ سانتی گراد حدود ۱۵ روز طول می کشد. تخمها در درجه حرارت کمتر از ۲۰ درجه سانتی گراد هرگز تکمیل و تفریخ نمی شوند. لاروها پس از خروج از تخم وارد خاک شده و از ریشه تغذیه می۔ کنند.

طبق بررسی های به عمل آمده داخل ریشه فقط لاروهای نیمه کامل و یا کامل را می توان مشاهده نمود و لاروهای جوان به هیچ وجه در مزرعه دیده نشده است. به عبارت دیگر وضع فعالیت و تغذیه لاروهای جوان در مزرعه معلوم نیست. لارو عروسک خربزه قبل از آنکه وارد مرحله شفیرگی شود سه بار جلد عوض می نماید و مدت لاروی نیز ۲۹ روز طول می کشد. لاروها قبل از آنکه تبدیل به شفیره شوند ریشه را ترک کرده و در خاک در داخل لانه هایی شفیره می گردند. مدت شفیرگی ۱۰-۸ روز به طول می انجامد. یکی از عوامل محدود کننده تفریخ تخم و فعالیت لارو کمبود رطوبت می باشد و در مزارعی که کمتر آبیاری می شود، آفت چندان خسارت وارد نمی کند.

روشهای مختلف زراعی و شیمیایی جهت کنترل عروسک خربزه به کار می رود.

الف – زراعی

۱- زیاد کردن فواصل آبیاری: با توجه به اینکه رطوبت نقش مهمی در رشد جنینی تخمها دارد، لذا هر چه شرایط محیطی خشک تر باشد باعث تأخیر در رشد جنینی تخم ها شده و در نتیجه درصد تلفات تخم ها افزایش می یابد.

۲- کشت به روش جوی و پشتهای: بدین طریق رطوبت کمتری به تخمها می رسد و در نتیجه تخمها تفریخ نمی شوند.

ب- شیمیایی

۱- کنترل حشرات کامل در موقع ظهور حشرات کامل زمستان گذران و قبل از تخم ریزی آنها در بهار می توان علیه أنها سمپاشی نمود. در این رابطه می توان از سموم فسفره نظیر مالاتیون ۵۷ درصد به میزان دو لیتر در هکتار و یا دیازینون ۶۰ درصد به میزان ۵/۱  لیتر در هکتار استفاده کرد.

۲- استفاده از سموم فسفره گرانولی مانند دیازینون ۱۰ درصد به نسبت ۱۵ کیلوگرم در هکتار علیه لاروهای آفت مؤثر است.

کفشدوزک خربزه

کفشدوزک خربزه با کفشدوزک ۱۲ نقطه ای با نام علمی  Epilachno chrysomelina (F) یکی از مهم ترین آفاتی است که گیاهان خانواده کدوئیان را مورد حمله قرار میدهد. گیاهان میزبان آن شامل خربزه، هندوانه، طالبی، خیار، کدو حلوایی، لوبیا و پنبه می باشند. خسارت این حشره بر روی هندوانه ابوجهل نیز گزارش شده است.

کفشدوزک خربزه از تخمدان گل و پوست نازک میوه ها تغذیه کرده و آنها را تخریب می کند. در مواردی نیز به برگها خسارت وارد نموده و آنها را به شکل توری در می آورد. حشره ماده در پشت برگ گیاهان میزبان تخم گذاری کرده و تخمها در دمای مناسب (۳۰-۲۷ درجه سانتی گراد) پس از سه تا شش روز و در دمای ۱۹ درجه سانتی گراد پس از ۱۳-۳ روز تفریخ می شوند، در دمای ۱۶ درجه سانتی گراد تخم ها اصلا تفریخ نمی شوند. لاروها پس از خروج از تخم ابتدا از گیاهان وحشی خانواده کدوئیان تغذیه می کنند ولی به تدریج خود را به جالیز کاری ها می رسانند، به طوری که در اواسط تابستان تراکم جمعیت آن در روی این گیاهان به حداکثر میزان خود می رسد.

این آفت به خصوص در کشورهای حوزه دریای مدیترانه تا سواحل دریای سیاه، شمال آفریقای جنوب روسیه و قسمت عمده ای از آسیا به ویژه در سواحل غربی خلیج فارس شیوع دارد (۱۹۹۵ Bagheri). کفشدوزک خربزه در ایران تقریبا در کلیه مناطق جالیز کاری کم و بیش پراکنده بوده و و همه ساله خسارات فراوانی به بار می آورد. این آفت تا کنون از نواحی کرمانشاه، خراسان، استان مرکزی، فارس، کرمان، سواحل دریای خزر، بلوچستان، هرمزگان، اصفهان، رشت، ایلام و ورامین گزارش شده است.

حشرات کامل و لاروهای این حشره از پارانشیم سطح رویی و زیری برگ تغذیه می کنند و برگ را به صورت توری در می آورند. در نتیجه رنگ برگها از سبزی به زردی می گراید و به تدریج قهوه ای روشن می۔ شود. در نهایت برگها خشک شده و می ریرند. همچنین لاروها و حشرات بالغ گاهی پوست میوه های جوان را قبل از اینکه سفت و سخت شوند، سوراخ می کنند که در نتیجه محیط مناسبی برای نفوذ عوامل پوسیدگی و گندیدگی ایجاد می شود.

این آفت گاهی تمام گیاهچه های کدو و خربزه های دیرکاشت را مصرف می کند (۲۰۰۵ ,Khanjani). کفشدوزک خربزه یکی از ناقلین ویروس موزاییک کدو نیز می باشد (۱۹۸۹ Izadpanah).

راجگوپال و تریودی (۱۹۸۹ Rajgopal and Trivedi) گزارش کردند که کفشدوزک های جنس Epilachna  ممکن است بیش از ۸۰ درصد به میزبان خود خسارت وارد کنند که این میزان بسته به فصل، شرایط محیطی و در مکان های مختلف متفاوت می باشد. گیرای (۱۹۷۱ Giray) ترجیح میزبانی کفشدوزک خربزه را روی میزبان های کدو، خربزه، خیار و هندوانه در شرایط آزمایشگاهی بررسی کرد و خیار سبز را میزبان ترجیحی E. chrysomelina  معرفی کرد.

این آفت با استفاده از دو روش زراعی و شیمیایی به شرح ذیل کنترل می شود:

الف- زراعی

۱- جمع آوری برگهای آلوده به تخم آفت و از بین بردن آنها

۲- از بین بردن میزبانهای وحشی: یکی از میزبانهای وحشی این آفت به خصوص در فصول غیر زراعی هندوانه ابوجهل می باشد. لذا از بین بردن کانون های آلوده در کاهش جمعیت و خسارت آفت مؤثر خواهد بود و در سالهای آیش و تناوب باید نسبت به کنترل جمعیت آفت در روی هندوانه ابوجهل اقدام نمود.

فصل چهارم: آفات، بیماریها و علف های هرز خربزه .

ب- شیمیایی

بهتر است همزمان با ظهور حشرات بالغ زمستان گذران و یا در صورت امکان همزمان با باز شدن تخمها و ظهور لارو سن یک، مبارزه شیمیایی علیه این آفت انجام گیرد. در این رابطه می توان از سموم فن پروپاترین دانیتول) یا مالاتیون ۵۷ درصد استفاده کرد (خانجانی، ۱۳۸۴).

مگس جالیز

مگس جالیز یکی از مهم ترین آفات گیاهان جالیزی خانواده کدوئیان می باشد، به طوری که خسارتهای کمی و کیفی بالایی را روی میوه های گیاهان مذکور ایجاد می کند. این حشره از اغلب نقاط ایران به ترتیب اولویت بر روی میزبان های خیار، کدو، خربزه، طالبی و هندوانه گزارش شده و تاکنون از مشهد، شیراز، ورامین، بندرعباس و دزفول جمع آوری شده است.

طول مگس نر ۵/۷-۵ میلی متر می باشد. مگس ماده بزرگ تر از مگس نر بوده و طول آن ۵/۸-۵/۶ میلی متر است. سر حشره زرد رنگ و پشت سر کمی تیره تر از پیشانی است. روی بال های شفاف مگس، دو لکه کم رنگ دیده می شود و پاها زرد رنگ است. طرز خسارت و روش های کنترل این آفت مانند مگس خربزه می باشد.

بر اساس نمونه برداری های انجام یافته فراوانی گونه های مگس جالیز (Dacits aciliatus Lewo( DC و مگس خربزه  (Mytopardalis purdclina) Bigot در مزارع جالیز کاری استان خراسان منطقه کاشمر) به ترتیب ۸۷ و ۸ درصد و بقیه شامل مگس های ساپروفیت می باشد (سیرجانی و کمالی، ۱۳۷۴).

بررسی نمونه مگس های جمع آوری شده از روی محصولات جالیزی از قبیل خیار، طالبی و خربزه، ارسالی از مراکز تحقیقات مشهد، شیراز، ورامین، بندر عباس و دزفول نشان داد که گونه D ciliatus  به عنوان مگس جالیز فون حشرات ایران می باشد (پرچمی، ۱۳۷۴).

مناسب ترین واحد نمونه برداری برای ساخت جدول حیاتی مگس جالیز، کل میوه بوده و تعداد واحد نمونه برداری در هر گیاه یک میوه خربزه می باشد (امیرمعافی و همکاران، ۱۳۷۴). روش های مختلفی برای کنترل مگس های جالیز ارائه شده که شامل مبارزه مکانیکی، مبارزه زراعی، استفاده از طعمه مسموم و مبارزه شیمیایی می باشد.

از دو روش فرمونی و شیمیایی می توان جهت کنترل این آفت استفاده کرد. مگس های نر مجذوب مواد فرمونی هستند که از آن می توان برای جلب و پایش جمعیت حشرات ماده استفاده نمود. در روش شیمیایی نیز تهیه مخلوط محلول پروتئین هیدرولیزات و یک سم فسفره در جلب مگس ها و مرگ آنها مؤثر می باشد. همچنین عقیم کردن حشرات با استفاده از اشعه رادیواکتیو که لازمه آن پرورش انبوه آفت در محیط مصنوعی و رهاسازی نرهای عقیم شده در محیطهای آلوده است، می تواند در کنترل آفت مؤثر باشد.

شته جالیز

اولین آفتی که تقریبا بعد از ظهور برگهای اولیه به گیاه حمله می کند، شته است. بنا بر این اولین مبارزه نیز در خربزه علیه شته جالیز می باشد. شته جالیز که آفت مشترک جالیز و پنبه است با نام علمی Aphis gossypii Glover از خانواده Aphididae و راسته Homoptrea میباشد. حشره مزبور پلی فاژ و چند میزبانه بوده و به گیاهانی مانند خیار، خربزه، هندوانه، کدو، پنبه، کنف، بادمجان، توتون، گوجه فرنگی، کنجد و بعضی اوقات پسته و مرکبات نیز حمله می کند. رنگ شته از سبز پر رنگ تا سبز مایل به زرد و یا خاکستری مایل به سبز متغیر می باشد. طول حشره ۸/۱ میلی متر و عرض آن در ناحیه شکم ۹/۰ میلی متر است.

خسارت این آفت به صورت حمله هزاران شته به گیاه به خصوص به جوانه انتهایی می باشد که باعث پیچیدگی برگ ها می شود. با مکیدن شیره پرورده گیاه موجب تضعیف گیاه میزبان می شود و پیچیدن برگها باعث کاهش فتوسنتز می گردد.

یکی دیگر از مشکلاتی که شته ایجاد می کند انتقال بیماریهای ویروسی است. با توجه به اینکه شته در زمستان زیر علفهای هرز به سر می برد و در سال بعد فعالیت خود را آغاز می کند، یکی از راههای مبارزه با آن مبارزه با علف های هرز مزارع در فصل زمستان می باشد. در زمان حمله آفت باید با استفاده از سموم سیستمیک مانند متاسیستوکس و دیمیکرون اقدام به سمپاشی نمود. ولی اگر میوه ها رسیده و نزدیک برداشت باشد باید از سموم کم دوام با دوره کارنس کم مانند پریمور استفاده شود.

شته جالیز پراکنش گسترده ای داشته و در تمام قارهها یافت می شود. در جالیز کاری های ایران نیز یکی از گونه های مهم و خسارت زا می باشد.

این حشره علاوه بر خسارت مستقیم ناشی از تغذیه قادر است از طریق انتقال عوامل بیماریزای ویروسی (از جمله بیماری لگه گرد ویروسی) به صورت غیر مستقیم نیز خسارت وارد کند. جمعیت بالای این آفت می تواند سبب خشک شدن کامل بوته ها گردد.

روش های مختلف زراعی، بیولوژیکی و تلفیقی جهت کنترل شته جالیز به کار می رود.

الف) شیمیایی:

حشره کش های کرتتون و پریمور ضمن داشتن دوره کارنس قابل قبول، بر روی کنترل آفت مزبور بسیار مؤثر می باشند. همچنین سموم ایمیداکلوپراید و پیشتر وزین بیشترین درصد تأثیر را هفت روز بعد از سمپاشی دارد.

ب) بیولوژیکی:

برخی حشرات همچون کفشدوزک Hippodamia variegata بال توری سبز Chrysoperla carnea، سن شکارگر orits niger (Wolf) و برخی زنبورهای پارازیتوئید از دشمنان طبیعی شته جالیز بوده و در کنترل آن نقش مهمی دارند.

ج) تلفیقی:

با تلفیق سم هپتنفوس (هوستا کوئیک) و بال توری سبز Chrysoperta carnea steph می توان کنترل قابل قبولی روی جمعیت آفت ایجاد نمود (خانجانی، ۱۳۸۴).

سرخرطومی جالیز

سرخرطومی جالیز به تعداد زیادی از گیاهان خانواده کدوئیان از جمله خربزه، خیار، طالبی، هندوانه و کدو حمله می کند که در بین گیاهان فوق، گونه های شاداب را بیشتر ترجیح می دهد. میزبان وحشی این آفت هندوانه ابوجهل است که در زمین های آهکی و کویری می روید. خسارت آفت مزبور شباهت زیادی به مگس خربزه داشته و اغلب زارعین آن را با خسارت مگس خربزه اشتباه می کنند.

با این حشره در کشورهای مصر، اسرائیل، سوریه، اردن، هندوستان و ترکیه انتشار دارد. در ایران نیز در سال ۱۹۰۳ از انارک اصفهان جمع آوری شده است و سپس در سال های بعد برومند (۱۳۶۲) تحقیقات دقیق تری در مورد شناسایی آفت به عمل آورده و چهار زیر گونه از شرخر علومی هندوانه را در ایران به شرح زیر مشخص می نماید:

Acythopeas curvirostris curvirostris, A. . granulipernis , A. c. persicu, A .. citrulli

ریونای (۱۹۶۲Rivnay) مورفولوژی، بیولوژی و خسارت سرخرطومی (Baris greatulipennis) را در خاورمیانه شرح داده است. همچنین با مطالعه اثرات جانبی سیستم های آبیاری مشخص شد که روش آبیاری بارانی باعث افزایش جمعیت سرخرطومی جالیز می شود.

طرز خسارت این آفت در جالیز کاری ها به طرز تخم ریزی آن بستگی دارد که به دو صورت دسته ای و منفرد انجام می شود. در تخم ریزی دسته ای صد در صد میوه های آلوده فاسد شده و از بین می روند و حتی قسمتی از بوته یا شاخه فرعی نیز از بوته اصلی جدا شده و می خشکد، ولی در تخم ریزی منفرد (پراکنده)، میوه از بوته جدا نشده و به رشد طبیعی خود ادامه میدهد. در این حالت در نتیجه تغذیه لارو قسمتی از میوه پس از بزرگ شدن فاسد می شود ولی بقیه قسمت های آن قابل استفاده است. البته از این قسمت های ظاهره سالم آن طوری که باید نمی توان بهره برداری نمود.

به دنبال بروز خسارت فراوان سرخرطومی روی هندوانه و خیار در منطقه ابرقوی فارس مطالعات وسیعی توسط قوامی در سال ۱۳۴۶ صورت گرفته است. وی برای مبارزه علیه این آفت جمع آوری و سوزاندن بقایای جالیزی در مزرعه، یخ آب زمستانه و سمپاشی با دیپتر کس به میزان ۵/۱ کیلوگرم توصیه نموده است. رحیمی (۱۳۷۴) بهترین روش غیر شیمیایی در کنترل سرخرطومی جالیز را کاشت ۱۵ روز زودتر یکی از ردیفها و ترجیحا ردیف حاشیه مزرعه بیان نموده است.

به طور کلی سرخرطومی جالیز با استفاده از دو روش زراعی و شیمیایی کنترل می گردد:

الف – زراعی

۱- دادن یخ آب در زمستان: زمینی که برای کشت جالیز در نظر گرفته می شود، بهتر است در زمستان در موقع یخبندان غرقاب شود. در این صورت اگر حشره کاملی در لانه شفیرگی در زیر خاک و کلوخه ها باشد در اثر یخبندان از بین می رود. البته این موضوع برای مناطقی قابل توصیه است که درجه حرارت آنها در زمستان به زیر صفر می رسد.

۲- جمع آوری بقایای جالیز در مزرعه: از آنجائی که شفیره آفت اغلب در داخل خربزه و هندوانه های کوچک و خشکیده زمستان گذرانی می کند و لارو در پایان دوره لاروی از میوه خارج و در عمق دو تا سه سانتی متری خاک در بین کلوخه و کلش به شفیره تبدیل می گردد، در پایان فصل برداشت میوه، باید کلیه بقایای خشکیده محصول جمع آوری و سوزانده شود. این عمل در کاهش جمعیت آفت سال بعد بسیار مؤثر است.

۳- معلق نگه داشتن میوه های کوچک: به طور کلی میوه هایی که به عللی معلق هستند و کمی با زمین فاصله داشته و به صورت مورب (سرازیر) قرار گرفته اند، آلودگی پیدا نمی کنند.

۴- از بین بردن علفهای هرز از جمله هندوانه ابوجهل: از بین بردن علفهای هرز مختلف در مزرعه می تواند در کنترل آفت مؤثر باشد. گیاه هندوانه ابوجهل در سالهای آیش و تناوب مانع پایداری آفت شده و لذا در سال آیش توصیه به کنترل آن می گردد.

۵- کشت در روی پشتهها نیز در کاهش جمعیت آفت مؤثر است.

ب- شیمیایی:

دو بار سمپاشی با سم لاروین DF80 و دیپتر کس ۸۰ درصد به میزان یک کیلوگرم در هکتار علیه این آفت توصیه می شود. نوبت اول زمانی که میوه به اندازه فندق است و نوبت دوم موقعی که قطر میوه ۸-۵  سانتی متر می باشد.

شب پره های زمستانه با کرم های طوقه بر

شب پرههای زمستانه (۴۱gcoytis ipsitors) آفاتی هستند که انتشار وسیعی دارند و هم اکنون در اکثر نقاط جهان به عنوان یک آفت مهم در مرحله جوانه زنی گیاهان مختلف مطرح می باشند. این حشره از برگ، ساقه و طوقه گیاهان مختلف تغذیه می کند. لاروهای این آفت اغلب در مجاورت خاک از طوقه گیاهان میزبان تغذیه می کنند به همین دلیل به آن کرم طوقه بر گفته می شود.

تغذیه لاروها از طوقه خیار، خربزه و هندوانه سبب قطع طوقه و پژمردگی بوته می شود. خسارت آفت در بیشتر موارد به صورت تکه ای اتفاق می افتد. در هنگام روز زیر خاک پنهان شده ولی موقع غروب و هنگام شبا شروع به فعالیت می نمایند و متناسب با شرایط منطقه و نوع کشت، گیاهان متتوع زراعی شامل گوجه فرنگی و انواع کدوئیان، ذرت، چغندر قند و پنبه را مورد حمله قرار می دهند. در بهار چون لاروها نسبتا درشت هستند خسارت آنها شدید و چشمگیر است و گاهی یک مزرعه گوجه فرنگی را که تازه نشاء کاری شده و یا یک مزرعه صیفی را به کلی از بین می برند. در ایران این آفت در تمام نقاط کشور یافت می شود.

این افت با استفاده از دو روش زراعی و شیمیایی کنترل می گردد:

الف – زراعی:

کنترل علفهای هرز: در سالی که میزبان اصلی وجود ندارد یا به عبارت دیگر زمین آیش و یا در تناوب محصول دیگر می باشد، وجود علف های هرز باعث پایداری آفت می شود. لذا باید در سال آیش و قبل از سبز شدن گیاه اصلی نسبت به کنترل علفهای هرز اقدام نمود. همچنین کاشتا خیار و سایر کدوئیان در کنار مزرعه یونجه در مواردی آلودگی بیشتر مزرعه را به دنبال دارد. بنابر این باید از کاشت کدوئیان در کنار یونجه خودداری شود.

ب: شیمیایی

سموم گرانولی را می توان در سطح خاک در کنار طوقه گیاهان میزبان مصرف نمود. در این رابطه می توان از گرانول ۱۰ درصد دیازینون به میزان ۱۰ کیلوگرم در هکتار استفاده نمود.

بال سفیدک پنبه

بال سفیدک پنبه یا عسلک خربزه (Bemisia tabaci Gennadius) انتشار جهانی دارد و بر روی میزبانهای زیادی از جمله خربزه، طالبی، خیار، بادمجان و گوجه فرنگی ایجاد خسارت می نماید. این حشره در ایران در استان های سیستان و بلوچستان، بوشهر، ایلام، خوزستان، فارس، یزد، کرمان، خراسان، سمنان، اصفهان، تهران، قم و قزوین گزارش شده است.

بال سفیدک پنبه با تغذیه از شیره گیاهی سبب ضعیف شدن میزبان شده و با ترشح عسلک نیز باعث جلب گرد و خاک و کاهش ارزش اقتصادی محصول می شود. این حشره در انتقال برخی ویروس های بیماری زا هم نقش دارد.

روشهای مختلف زراعی، بیولوژیکی، شیمیایی و تلفیقی جهت کنترل بال سفیدک پنبه وجود دارد.

الف) زراعی:

۱- کندن و سوزاندن گیاهان هرز میزبان بلافاصله بعد از اتمام برداشت محصول

۲- شخم عمیق پس از برداشت محصولات جالیزی با از بین بردن بقایای محصول که پناهگاهی برای حشرات زمستان گذران است.

۳- استفاده از روش کشت ردیفی به جای کشت کرتی

ب) بیولوژیکی:

زنبورهای Encarsia SP و Eretmocerus serius پارازیتوئیدهای شفیره های بال سفیدک پنبه میباشند. این دو پارازیتوئید حداکثر جمعیت را در منطقه خوزستان در ماه های مرداد و شهریور دارند. در منطقه خوزستان بین جمعیت بال سفیدک و پارازیتوئید هماهنگی لازم وجود ندارد.

ج) شیمیایی

جهت مبارزه با این آفت میتوان از پایروکسی فن، روغن سیتووت و مخلوطی از این دو استفاده نمود.

د) تلفیقی:

اعمال کنترل تلفیقی بوسیله سمپاشی با سم کنفیدور ۳ درصد و سه بار رهاسازی بال توری سبز (.Chrysoperla carnea steph به نسبت شش تخم شکارگر به یک شکارگر) ۲۰ روز پس از سمپاشی و در فواصل ۱۰ روزه منجر به کنترل آفت می گردد. در حقیقت این رهاسازی ها ۲۰، ۳۰ و ۴۰ روز بعد از سمپاشی انجام می گیرد.

مگس سفید گلخانه مگس سفید گلخانه (Tricle14rodes vap

(Fariorum westw)  به تعداد زیادی از گیاهان از جمله خربزه، خیار، کدو و برخی گیاهان زینتی حمله نموده و به آنها خسارت وارد می کند. این حشره در مناطق سردسیر اغلب در گلخانه ها و در نواحی گرمسیر در طبیعت نیز فعالیت می کند. حشره های کامل و پوره های این آفت از شیره گیاهی میزبان ها می کند که البته تغذیه پوره ها شدیدتر بوده و خسارت بیشتری را وارد می آورند. در جمعیت بالای این آفت، محل تغذیه در برگها رنگ پریده شده و سپس برگها کاملا زرد شده و قبل از مود می ریزند.

روش های مختلف زراعی، بیولوژیکی و شیمیایی جهت کنترل مگس سفید گلخانه وجود دارد.

الف) زراعی:

باید از عدم آلودگی نشاءها قبل از انتقال به گلخانه اطمینان حاصل نمود. علاوه بر این در صورت عدم کنترل اصولی علفهای هرز داخل گلخانه ها، این گیاهان به عنوان میزبان های حد واسط در انتقال مگس سفید گلخانه از محصولی به محصول دیگر نقش مهمی را ایفا می نمایند. بنابر این بایستی همواره علفاهی هرز موجود در داخل و حتی اطراف گلخانه ها را از بین برد.

ب) بیولوژیکی:

در گلخانه ها از زنبور پارازیتوئید Encarstics formosa rahn می توان استفاده نمود که به طور مؤثری از تکثیر مگس سفید گلخانه جلوگیری می کند.

ج) شیمیایی

برای ضدعفونی گلخانه ها می توان از سموم تدخینی، آئروسول ها و همچنین سموم امولسیون استفاده نمود. در این رابطه سمومی نظیر مالاتیون ۵۷ درصد و دیکلرووس به میزان ۵/۱ لیتر در هکتار قابل توصیه می باشد.

تریپس

تریپس پیاز با نام علمی Thrips tabaci یکی از آفات مکنده در خربزه می باشد که چند میزبانه (پلی فاژ) است. اگر مبارزه با شته به موقع انجام گیرد، با همان مبارزه کنترل شده و احتیاج به مبارزه جداگانه ندارد. تریپس پیاز در ابتدای رشد خربزه باعث خسارت و رکود رشد بوته ها شده و همچنین می تواند ناقل برخی از بیماریهای ویروسی باشد.

تریپس پیاز اولین بار در ایران توسط افشار (۱۳۱۷) گزارش شده و نسبت به سایر تریپس ها از اهمیت اقتصادی بیشتری برخوردار است. روش های کنترل زراعی، مکانیکی و شیمیایی آفت به شرح ذیل می باشد:

۱- استفاده از ارقام مقاوم خربزه

۲- از بین بردن علف های هرز و بقایای گیاهی داخل مزرعه و اطراف آن

۳- شخم خاک به منظور از بین بردن پناهگاه های آفت

۴- از بین بردن شرایط مناسب طغیان (گرما و خشکی) از طریق آبیاری به موقع

۵- استفاده از تله های رنگی چسبناک

۶- ضدعفونی بذرها قبل از کاشت با سمومی نظیر لاروین و کائوچو

٧- استفاده از سموم شیمیایی نظیر دیکرووس (۲-۵/۱ در هزار) و هوستاکوئیک (۱ در هزار )

کنه تارعنکبوتی

کنه تار عنکبوتی (کنه دو لکهای) خربزه با نام علمی Tetranychus artica koch به کنه تارتن نیز مشهور است. این آفت در تمامی دنیا پراکنده بوده و در دهه های گذشته در استان خراسان، به دلیل سمپاشی۔ های بی رویه علیه مگس خربزه این آفت حالت طغیانی پیدا کرده و چنانچه اقدام مناسبی علیه آن انجام نگیرد، بوته های خربزه قبل از برداشت میوه خشک شده و بیشترین خسارت را نسبت به سایر آفات خربزه ایجاد می کنند (رحیمی، ۱۳۷۸).

کنه تارعنکبوتی حشرهای ریز و تقریبا بیضی شکل است و حدود ۵/۰-۴/۰ میلی متر طول حشره ماده و حدود ۴/۰-۳/۰ میلی متر طول حشره نر است. این آفت چند میزبانه است و به گیاهانی مانند پنبه، چغندرقند و گیاهان جالیزی حمله می کند. یکی دیگر از میزبان های این آفت، علفهای هرز (به خصوص پیچک) هستند.

رنگ کنه در بهار سبز مایل به زرد و در تابستان و زمستان به رنگ قرمز نارنجی در می آید. این کنه به کنه دونقطهای نیز معروف می باشد. کنه با تنیدن تار بر روی برگهای گیاهان و تغذیه از شیره گیاهی موجب ضعف گیاهان می شود. در نتیجه برگها زرد رنگ شده و در نهایت میخشکند. برگهای آلوده به آفت غبار آلود به نظر می رسند.

با توجه به اینکه زمان ظهور آفت تقریبا همزمان با رسیدن خربزه است، لذا در مبارزه و سم پاشی باید به دوره تجزیه سم توجه نمود. سموم مورد استفاده شامل سیترازون، نئورون یا تترادیفون می باشند. علاوه بر این برای مبارزه شیمیایی با این آفت، بوته های آلوده را با گل گوگرد گرد پاشی می کنند. به طوری که مقدار آن از مخلوطی از گوگرد و آهک استفاده کرد.

عسلک خربزه

عسلک خربزه با نام علمی Bemisia tabaci آفت اصلی پنبه بوده اما به گیاهانی نظیر خربزه، هندوانه، کدو، طالبی، لوبیا، کنف و حتی علفهای هرزی نظیر سلمه و تاج ریزی نیز خسارت وارد می کند. طول حشره بالغ ماده حدود ۱/۱ تا ۲/۱  میلی متر و عرض بدن با بال های باز حدود ۵/۲ میلی متر می باشد.

این آفت نه تنها از راه تغذیه و مکیدن شیره نباتی سبب ضعیف شدن بوته های خربزه می شود بلکه با ترشحات خود باعث چسبندگی برگها نیز می گردد. حشره کامل و نوزادهای آن خرطوم خود را در بافتهای پشت برگ فرو برده و شیره گیاه را می مکند. در نتیجه مقدار آب و مواد ازته بافتها کم می شود. در صورتی که حمله آفت شدید باشد، جوانه ها و اعضاء میوه دهنده گیاه ضعیف می شوند و به تدریج زرد شده و میخشکند. در سطح برگهای آفت زده لکه های ارغوانی به وجود می آید. جهت مبارزه با این آفت به محض خاتمه فصل برداشت مزرعه باید شخم عمیق زده شود تا پناهگاه های حشره از بین بروند.

بهترین زمان برای سم پاشی زمانی است که تراکم آفت به طور متوسط پنج پوره در یک برنا بوده و اکثر جمعیت در حالت سنین اول و دوم پورگی باشند. برای مبارزه شیمیایی استفاده از یکی از سموم سیستمیک نظیر امیتراز یا آندوسولفان باعث نابودی این آفت می گردد.

اثر گیاهان تله بر کنترل آفات خربزه

ظهور مراحل فنولوژی یا نموی در گیاهان می تواند تحت تأثیر عوامل مختلفی قرار گیرد که مهم ترین أنها شرایط اقلیمی است. لذا ظهور مراحل نموی یک گیاه در مناطقی که اقلیم متفاوتی دارند، یکسان نخواهد بود. تعیین زمان مناسب مصرف آفت کش ها جهت کنترل آفات و همچنین تغذیه گیاهی با استفاده از درجه روز رشد (GDD) از راه کارهای جدید مدیریت مزرعه می باشند. با دانستن درجه روز رشد و سیکل زندگی حشرات با تغییر در تاریخ کاشت، می توان تا حدی از خسارت آنها نیز جلوگیری کرد. امروزه از روشهای مختلفی جهت ثبت مراحل فنولوژی گیاهان استفاده می شود اما استفاده از درجه روز رشد از متداول ترین آنها است.

رحیمی و کاخکی (۱۳۹۰) به منظور کاهش مصرف سموم شیمیایی در مزارع خربزه و توسعه روش های غیر شیمیایی، گیاهان خیار چمبر (Cucumis sativus var.sp) و طالبی سمسوری (Cucumis melo varreticolata)  را به عنوان گیاهان تله برای برخی از این آفات انتخاب کردند. آنها نشان دادند که طول فصل رشد طالبی سمسوری بین ۱۰ تا ۲۰ روز کمتر از خربزه خاتونی است. بر اساس نتایج این تحقیق طول فصل رشد برای خربزه خاتونی ۱۰۰ تا ۱۰۴ روز می باشد که تفاوت اندک آن با نتایج سایر محققان به دلیل متفاوت بودن منطقه و تأثیر اقلیم بر طول فصل رشد می باشد.

پرز و همکاران (۱۹۹۶ Perez et al) در مطالعه مراحل رشدی تعدادی ارقام هیبرید خربزه طول فصل رشد آنها را ۷۸ روز گزارش کردند. احمدی (۱۳۷۱) طول فصل رشد برای خربزه خاتونی را ۹۰ تا ۱۱۰ روز گزارش کرده است.

به طور کلی با استفاده از داده های هواشناسی و محاسبه GDD امکان پیش بینی مراحل نموی گیاه خربزه، طالبی سمسوری و خیار چمبر در هر منطقه وجود دارد. در نتیجه با انتخاب مناسب تاریخ کاشت برای هر محصول می توان برنامه ریزی مناسبی جهت استفاده از گیاهان تله به منظور کنترل آفات مگس خربزه، مگس جالیز و سرخرطومی داشت. علاوه بر آن امکان برنامه ریزی مناسب و دقیق جهت سم پاشی، تغذیه و همچنین آبیاری مزرعه خربزه نیز میسر می گردد.

بیماری های خربزه

خربزه در مراحل مختلف رشد رویشی خود مورد حمله عوامل بیماری زای مختلفی قرار می گیرد که این عوامل باعث پوسیدگی بذر، مرگ گیاهچه، پوسیدگی ریشه و طوقه، پوسیدگی میوه، پژمردگی، زردی، بوته میری و در نهایت مرگ گیاه در مزرعه می گردند. خسارت این عوامل به دلیل عدم توجه به اصول بنیادی زراعی و مدیریت بیماری بسیار چشم گیر میباشد. همچنین عدم وجود اطلاعات کافی در مورد روش های مناسب مقابله با این عوامل در شرایط منطقه از جمله عوامل تشدید کننده خسارت و کاهش عملکرد خریزه میباشد.

عوامل بیماری زای مهم خربزه به ترتیب اهمیت به چهار گروه اصلی بیماری های قارچی، ویروسی، نماتدی و باکتریایی تقسیم می شوند که در این بین بیماری های قارچی مهمترین گروه محسوب می گردند.

بیماری های قارچی

از بیماریهای قارچی مهم خربزه می توان بوته میری جالیز، پژمردگی فوزاریومی، سفیدک داخلی، سفیدک سطحی، جرب جالیز، لکه موجی، ساق سیاه خربزه، آنتراکنوز و سوختگی برگ آلترناریا را نام برد.

بوته میری جالیز

پوسیدگی های ریشه و طوقه (یوته میری) از جمله بیماری های مهم خربزه محسوب می گردند که در صورت عدم توجه می توانند خسارات چشم گیری به محصول وارد نمایند. بوته میری خربزه اولین بار در سال ۱۳۲۳ توسط قوام الدین شریف از اصفهان گزارش شد و عامل آن قارچ فوزاریوم تصور گردید. با این وجود در سال ۱۳۴۴ برای اولین بار از ریشه خربزه بیمار از ورامین شبه قارچ Phytophthora drechsleri جداسازی شد (ارشاد و مستوفی پور، ۱۳۴۸).

بارزترین نشانه بیماری فرورفتگی بافت گیاه در محل طوقه می باشد که علامت حمله قارچ بیماری زا است. اولین علائم در روی میوه ای که در سطح خاک مرطوب قرار گیرد با یک لکه کوچک گرد و فرو رفته آبی به رنگ سبز تیره و با قطر حدود یک سانتی متر ایجاد می شود. از ویژگیهای خاص بیماری تأثیرگذاری بسیار سریع آن است. به طوری که بوته ها بدون اینکه کمترین عارضه ناشی از زرد و پژمردگی داشته باشند، در همان حالت کاملا سبز و شاداب در مدت کوتاهی از پای در می آیند که در اثر تخریب سریع أوندهای چوبی می باشد که وظیفه رساندن آب و مواد غذایی از ریشه به شاخ و برگ گیاه را دارند.

بهترین راه مبارزه با این بیماری، مبارزه زراعی است. آبیاری باید سریع و هنگامی که هوا سرد است (اول صبح یا بعد از ظهر) انجام شود. از آبیاری در اواسط ظهر جدا خودداری شود. باید مدت زمانی که آب پای بوته ها می ماند کمتر شده و فاصله دور آبیاری را نزدیک تر کرد. علاوه بر این ضدعفونی بذر قبل از کاشت توصیه می شود.

پوسیدگی های ریشه و طوقه (بوته میری) و مرگ گیاهچه خربزه بیشتر در مناطقی با خاک های سنگین زهکش نامناسب، دارای سخت لایه مخصوصا در کشت های کرتی مشاهده می شود و زمانی شدت می یابد که مدیریت نامناسب آب و کود منجر به ایجاد تنش در گیاه شود.

عوامل مؤثر در میزان خسارت بیماری شامل نحوه آبیاری، میزان بارندگی، دما، أیش، تناوب، بقایای گیاهی، مصرف کود دامی و ارقام مختلف می باشد. نقش میزبان های زراعی نظیر سویا و لوبیا)، علفهای هرز از قبیل تاج خروس، تاجریزی، سلمه تره، خارشتر، شیرین بیان، ترب وحشی، گونه های سلمک و یونجه زرد) و نیز اسپورها در بقای عامل بیماری ثابت شده است (رضوی، ۱۳۸۷).

راههای مبارزه با بیماری بوته میری خربزه به شرح ذیل می باشد:

۱- مبارزه زراعی

الف) انتخاب زمین مناسب: چون عامل بیماری در خاکهایی که رطوبت زیادی را در خود ذخیره می کنند، رشد زیادتری دارد بنابراین تا حد ممکن باید سعی نمود که زمین های سبک برای کشت گیاهان جالیزی انتخاب شود.

ب) نحوه آبیاری: استفاده از سیستم جوی پشته ای به دلیل جلوگیری از تماس مستقیم آب با بوته ها در کاهش خسارت این بیماری بسیار مؤثر است. آبیاری متعادل و متناسب با نیاز آبی گیاه بایستی باشد. ضمنا باید از مرطوب شدن اطراف طوقه گیاه و یا خیس شدن پشتهها جلوگیری شود.

ج) از بین بردن بقایای گیاهان آلوده: چون ریشه و طوقه گیاه بیمار محل تجمع اندامهای قارچ عامل بیماری می باشد، از بین بردن بقایای گیاهان آلوده و سوزاندن آنها در جلوگیری از گسترش بیماری بسیار مؤثر است.

د) آیش بندی و تناوب: از آنجائی که عوامل بیماری به میزبان های معینی حمله می کنند، رعایت تناوب زراعی چند ساله همراه با آیش در کنترل بیماری بسیار مؤثر است. رعایت تناوب زراعی مؤثرترین و ساده ترین راه کنترل تنشهای غیر زنده به شکل همزمان است. کشت مداوم یک محصول برای مدت طولانی در یک قطعه زمین بیماریها و آفات را به شدت گسترش می دهد. نمونه ای از تناوب خربزه با گیاهان غیر هم خانواده می تواند به شکل تناوب خربزه – گندم، سورگوم یا یولاف – نخود یا یونجه – آیش باشد.

۲) مبارزه شیمیایی مشخص شده است که اگر سم متالاکسیل به میزان یک تا ۵/۱ گرم در متر مربع با خاک کف جویهایی که خربزه کاشته شده، مخلوط شود و سپس آبیاری گردد، فقط یک نوبت قبل از شروع بیماری بوته میری، خسارت بیماری کاهش می یابد. ضمنا این سم به صورت محلول پاشی روی گیاه یا کنار طوقه به تنهایی در کاهش بیماری مؤثر بوده است.

۳) تهیه ارقام مقاوم: بر اساس بررسی های به عمل آمده روی ارقام موجود در ایران، هیچ رقم مقاومی تاکنون به دست نیامده است.

۴) مبارزه بیولوژیک: استفاده از برخی عوامل بیولوژیک مثل قارچ Trichoderma harzianum در شرایط گلخانه می تواند تا حدودی در کاهش خسارت بیماری یاد شده مؤثر باشد.

فصل چهارم: آفات، بیماریها و علفهای هرز خربزه

پژمردگی فوزاریومی

بیماری پژمردگی فوزاریومی توسط قارچ خاکزی Fusarium oxysporum melonis ایجاد می شود.

عامل بیماری اولین بار در سال ۱۹۳۳ از شمال آمریکا گزارش شده و در سال ۱۹۳۸ توصیف و در سال ۱۹۴۰ اختصاصی بودن آن به گونه Cucumis melo اثبات شد (بنی هاشمی، ۱۳۸۹). تاکنون این بیماری از کشورهای مختلف اروپایی، آسیایی، آفریقایی و آمریکای شمالی گزارش گردیده است (Ficcadenti et al. 2002)

در ایران نیز اولین بار در سال ۱۳۴۴ عامل بیماری در خربزه از حومه مشهد جدا گردید (بنی هاشمی، ۱۳۸۹). این بیماری دارای سه نژاد FomF1 Foml و FormIII است که به نظر می رسد نژادهای Foml و الFoml مشابه هستند. مقاومت به نژاد دوم (FomIT) در اکثر خربزه ها وجود دارد.

گیاهان در تمام مراحل ممکن است مورد حمله این بیماری قرار گیرند. در خاکهای خیلی آلوده در دمای پایین، گیاهان قبل از اینکه سر از خاک در بیاورند ممکن است از بین بروند. نشانه های بیماری در روی گیاهان ممکن است با علائم مرگ گیاهچه و پوسیدگی ریشه که توسط سایر قارچها ایجاد می شود، اشتباه شود. گاهی اوقات لکه هایی روی هیپوکوتیل ایجاد شده و بافت ممکن است پوسیده شود.

در حالات دیگر گیاهان جوان ممکن است پژمرده شوند بدون اینکه علائم دیگری در روی آنها مشاهده شود. در روی گیاهان پیرتر علائم بیماری معمولا به صورت یک طرفه ظاهر شده و ابتدا یک قسمت از گیاه علائم زردی یا پژمردگی را از خود نشان می دهد و مرگ گیاه تدریجی می باشد. بوته های ظاهرا سالم در مدت کمی بدون علائم زردی در حالت سبز پژمرده شده و سریع از بین می روند. میوه های حاصل از بوته های آلوده ممکن است پوسیده شوند. اسپورهای قارچ ممکن است روی میوه های آلوده به وجود ایند.

استفاده از واریته های مقاوم مؤثرترین راه برای مبارزه با بیماری است. سایر روشهای مبارزه شامل کاشت بذر عاری از بیماری، تناوب زراعی، عدم کشت گیاهان حساس به مدت حداقل دو سال، زیر خاک کردن بقایای گیاهان پس از برداشت، از بین بردن علفهای هرز، مبارزه بیولوژیک توسط گونه های جنس Tricoderma و باکتری Bacillus subtilis و مبارزه شیمیایی می باشد (اعتباریان، ۱۳۸۷).

سفیدک داخلی یا دروغی (Downy mildew)

بیماری سفیدک داخلی توسط یک قارچ هوازی به نام Pseudtoperonospora cubensis ایجاد می شود که فقط به گیاهان خانواده کدوئیان و تعداد کمی از علف های هرز حمله می کند. اولین علائم بیماری حالت موزائیکی برگها است. بدین ترتیب که مناطق سبز کم رنگ به وسیله مناطق سبز تیره جدا می شوند و مناطق سبز کم رنگ زرد شده و توسط رگبرگ ها محدود می شوند. برگها سریعا می میرند و معمولا در ابتدا برگ های مرکز بوته تحت تأثیر قرار می گیرند. میوه ها به ندرت تحت تأثیر مستقیم قرار می گیرند، اما ممکن است تا حدی کوچک مانده، طعم خوبی نداشته باشند (اعتباریان، ۱۳۸۷).

خسارت بیماری به ویژه در شرایط گلخانه ای بسیار خطرناک است. دو نوع مقاومت به بیماری سفیدک داخلی وجود دارد. یک نوع با دو ژن مکمل به طور ناقص غلبه دارند که به نامهای [pc و pc2 نامیده شده اند. این ژنها در واریته MRI یافت شده اند. نوع دوم یک مقاومت ناقص است که در جمعیت P1414723 پیدا شده است (عرشی، ۱۳۸۰).

مبارزه با بیماری از طریق افزایش فاصله کشت، زهکشی خوب و کاشت گیاه در مکان های با جریان هوا و رعایت تناوب زراعی امکان پذیر است، به هر حال استفاده از قارچ کش ها و ارقام مقاوم مهمترین راه مبارزه با بیماری است. قارچ کش هایی مانند مانب به علاوه گوگرد، مانکوزب و کلروتانیل برای جلوگیری از بیماری مناسب هستند (اعتباریان، ۱۳۸۷).

سفیدک پودری یا سطحی (Powdery mildew)

بیماری سفیدک سطحی (پودری) به وسیله قارچهایSphaerotheca fuliginea  وErysiphe cichoracearum  ایجاد می گردد. این بیماری از زمانهای قدیم در ایران به خصوص در مناطقی که کشت گیاهان جالیزی در آنجا معمول بوده وجود داشته است.

این بیماری اولین بار توسط اسفندیاری در سال ۱۳۲۶ گزارش شد. این بیماری در اکثر مناطق جالیز کاری از قبیل سواحل دریای مازندران، اصفهان، تهران، قم، همدان، کرج، خوزستان، شیراز، تبریز، بروجرد، و ورامین و شهر ری وجود دارد. مقاومت به این بیماری توسط شش ژن ایجاد می شود.

خربزه مشهدی از ارقام مقاوم به این بیماری است ولی خربزه دستگردی و طالبی شهد شیراز حساس هستند. سفیدک سطحی در نواحی گرم و خشک و کم باران شیوع دارد. اولین علائم بیماری سفیدک سطحی (حقیقی) به صورت لکه های کوچک سفید آردی روی برگ ها و ساقه ها میباشد که به تدریج سطح آن ها را گرد سفید رنگی فرا می گیرد. بیماری به سرعت توسعه یافته، برگ های مبتلا سفید، خشک و شکننده می شوند. نشانه های اولیه بیماری، در واقع زمانی ظاهر می شود که اولین گل های خربزه باز شده و بوته هنوز ساقه خزنده خود را ایجاد نکرده است.

در بوته های مبتلا، میوه ها زودتر از موعد مقرر رسیده، شبکه پوست آنها خوب تشکیل نشده، بافت آنها نرم می گردد. علاوه بر این، گوشت میوه، بی مزه و مواد جامد محلول در آنها به طور قابل ملاحظه ی کم می گردد.

ممکن است میوه ها به مرحله برداشت نرسیده و کوچک باقی بمانند. در این حالت شکل آنها نامنظم بوده و اغلب علائم آفتاب سوختگی نشان می دهند.

در درجه حرارت ۲۴-۲۰ درجه سانتی گراد بیماری با سرعت خیلی زیاد توسعه می یابد. در نقاطی که درجه حرارت خیلی از این حد بالاتر می رود بیماری خسارت زیادی ندارد. نور مستقیم خورشید به خصوص در اوایل ظهور بیماری روی قارچ اثر نامطلوبی داشته و از انتشار و پیشرفت آن جلوگیری می کند. لذا ظهور قارچ در سطح زیرین برگها و پیشتر در قسمتهایی از مزرعه که در سایه قرار دارند و یا بوته هایی که متراکم کشت شده اند شروع می شود.

مبارزه با سفیدک پودری از طریق کاشت در مناطقی که هوا به خوبی جریان دارد و رطوبت کم است، از بین بردن علفهای هرز به خصوص علف های خانواده کدوئیان و استفاده از سموم شیمیایی گوگرد و تابل، کاراتان، بایلتون، توپاس، اپوس، تریاریمول، بنومیل و انویل) امکان پذیر است اعتباریان، ۱۳۸۷).

جهت مبارزه با این بیماری استفاده از گل گوگرد به صورت گردپاشی در یک یا دو نوبت مؤثر است تحقیقات انجام شده نیز حاکی از اثر بهتر اپوس نسبت به دینو کاپ، سولفور، کوئین اکسالین و استریم می باشد نقشین و محمد خانی امین آبادی، ۱۳۹۰). به هر حال این روش به دلیل استفاده بی رویه از سموم، بدون توجه به زمان مناسب و دز لازم، باعث آلودگی محیط زیست و ایجاد باقیمانده سموم می گردد.

جرب جالیز

عمل جرب جالیز قارچی به نام Claddosporium cut cunterinum می باشد. به طور کلی در مناطقی که هوای خنک و مرطوب دارند این بیماری علاوه بر خربزه به طالبی و کدو هم حمله می کند. در صورتی که ارقام مقاوم کشت نشوند، خسارت بیماری در فصول با دمای محیط مناسب به ۱۰۰ درصد می رسد.

نشانه های بیماری به صورت لکه هایی در همه قسمت های هوایی گیاه ظاهر می شوند. در برگها اولین علائم به صورت نقطه های روشن آب سوخته یا سبز کم رنگ ظاهر می شود. این نقاط معمولا به مقدار زیاد در بین رگبرگها مشاهده می گردند. لکه های بزرگتر روی ساقه و دمبرگها نیز ممکن است ظاهر شوند. به تدریج رنگ لکه ها به خاکستری متمایل به سفید تبدیل شده، زاویه دار می گردند.

برای کاهش خسارت این بیماری بهتر است در صورت امکان خانواده کدوئیان در مزارعی که دمانسبتا بالا باشد، پرورش یابند. زهکشی خاک و گردش هوا در لابه لای بوته ها به علت خشک شدن سریع سطح برگ از شدت بیماری می کاهد. گیاه خربزه باید با گیاهان غیر وابسته به کدوئیان از قبیل ذرت در تناوب قرار گیرد.

استفاده از ارقام مقاوم در برابر جرب از راه های عمده مبارزه است. اگر رقم مقاوم به بیماری وجود نداشته باشد، از قارچ کش ها برای مبارزه با بیماری استفاده می گردد. مبارزه شیمیایی باید پیش از ظهور بیماری شروع شده و در فواصل منظم ادامه یابد. سمپاشی معمولا در مرحله چهار برگی شروع و هفته ای یکبار باید تکرار شود. مؤثرترین سموم برای مبارزه با بیماری سموم زینب، مانکوزب و کلروتالونیل می باشد.

لکه موجی

عامل بیماری لکه موجی قارچ Alternaria cucumerina می باشد. این قارچ برای اولین بار در ایران از روی خربزه در میناب جدا شده است. این بیماری باعث کاهش محصول شده و قبل از رسیدن گیاه به رشد کامل باعث رسیدن میوه ها می شود و همچنین کیفیت میوه به شدت کاهش می یابد. بیماری لکه موجی بیشتر در روی برگها ایجاد لکه می کند و گاهی در روی میوه ها نیز علائم ایجاد می نماید. اولین علائم بر روی برگ۔ های مسن تر نزدیک ساقه بوجود می آید و تعداد لکه ها به سرعت افزایش می یابد.

در کنترل بیماری لکه موجی، تناوب یک تا سه ساله، انتقال بقایای گیاهان از مزرعه در آخر فصل، شخم عمیق برای زیر خاک کردن بقایای موجود در سطح زمین، کاشت بذرهای عاری از بیماری و ضدعفونی شده به وسیله قارچ کش ها مؤثر است. برای مبارزه با بیماری از سموم کلروتالونیل و مانکوزب نیز استفاده میشود.

 ساق سیاه خربزه

عامل بیماری ساق سیاه خربزه قارچی به نام Macrophonina phaseolina(Tassi)Goid می باشد. این قارچ به آوندهای چوبی صدمه زده و باعث کاهش محصول می شود. این بیماری علاوه بر خربزه به خیار، هندوانه، طالبی، حبوبات، دانه های روغنی و سبزی های مختلف نیز خسارت وارد می کند. مناطق انتشار آن در ایران شامل اصفهان، نطنز، کرمان، مشهد، ورامین، ایوانکی، ساوه، یزد، تبریز، اهواز و برازجان می باشد.

بارزترین نشانه این بیماری قهوه ای و سیاه شدن ساقه است که ابتدا به صورت لکه ای در نزدیکی طوقه گیاه یا روی ساقه ظاهر می شود. این لکه ابتدا زیتونی رنگ است و سپس با گذشت زمان کدر شده تا سرانجام قهوه ای و سیاه می شود و تا موقعی که تمام طوقه را فرا نگرفته است گیاه به خوبی رشد و نمو می نماید. لکه در موقعی که هنوز زیتونی است معمولا سطحی بوده و فقط بافت سطحی را خراب می کند به همین جهت جالیز کاران با چاقو این سطح آلوده را جدا کرده و تا مدتی از نابودی گیاه جلوگیری می کنند.

هنگامی که لکه ها به مرحله قهوه ای می رسند به تدریج شیره گیاه از شکاف هایی که در سطح پوست گیاه ایجاد می شود خارج شده و در مجاورت هوا به صورت صمغ تیره رنگ باقی مانده و خشک می شوند. گاهی اوقات عامل بیماری به میوه هم حمله می کند و باعث خشک شدن دم میوه و در نتیجه افتادن آن می گردد.

یکی دیگر از نشانه های عمده بیماری، مرگ بوته ها در اواخر فصل می باشد، بدون آن که علائم خارجی روی بوته ها وجود داشته باشد. اگر پس از مرگ بوته ها ریشه آنها از خاک خارج شود در زیر پوست ریشه تعداد زیادی دانه سیاه رنگ ریز دیده خواهد شد.

بیماری ساق سیاه خربزه با استفاده از سموم شیمیایی، تنظیم آبیاری و جلوگیری از غرقاب شدن طوقه تا حدی قابل کنترل می باشد. عامل بیماری ساق سیاه خربزه توسط گونه های T. Harziarun  و T.viride قابل کنترل می باشد. باید توجه نمود که این آنتاگونیستها، مقاومت بالایی در برابر سم کاربندازیم یعنی مؤثرترین قارچ کش مورد استفاده در کنترل ساق سیاه دارند.

آنتراکنوز

عامل بیماری آنتراکنوز یا یرقان برگی قارچ Colletotrichum lagenarium می باشد که می تواند به تمام گیاهان خانواده کدوئیان از مرحله گیاهچه تا زمان تولید میوه حمله کند. روی برگهای جوان معمولا لکه های گرد سبز رنگ پریده که ظاهرأ روغنی هستند، به وجود می آیند. .

لکه های ایجاد شده توسط بیماری آنتراکنوز که در مرکز رنگ قهوه ای مایل به قرمز دارند پس از مدتی خشک شده، شکاف برمی دارند. این لکه ها در فاصله بین رگبرگها گرد ولی در مجاور آن ها زاویه دارند. گاهی شدت بیماری به قدری زیاد است که در مزرعه منظره سوختگی به وجود می آید و ممکن است این سوختگی با علائم ناشی از بیماری سفیدک دروغی اشتباه شود. بر روی دمبرگها و ساقه ها هم لکه های سبز مایل به خاکستری که حاشیه آنها کاملا واضح نیستند، تشکیل می شوند. در محل لکه ها ساقه شکاف برداشته و می شکند. در برخی موارد هم صمغ از آن ترشح می شود. در روی میوه هم به ویژه نقاطی که بیشتر در معرض رطوبت قرار دارند، لکه های کوچک مایل به سبز که کاملا حلقوی هستند، ظاهر می شوند که ابتدا سطحی بوده ولی سپس گود شده و به عمق گوشت نفوذ می کنند.

شرایط مساعد برای رشد و گسترش قارچ عامل بیماری، رطوبت ۹۰-۷۰ درصد و درجه حرارت بین ۲۴ تا ۲۷ درجه سانتی گراد است.

مبارزه با بیماری از طریق استفاده از بذر سالم، جمع آوری و از بین بردن بقایای زراعت آلوده، رعایت تناوب زراعی و استفاده از سموم شیمیایی مانند زینب، مانب، مانکوزب کلرورتالونیل صورت می گیرد (اعتباریان، ۱۳۸۷، جهان آرا، ۱۳۸۷).

لکه برگی کدوئیان

عامل بیماری لکه برگی کدوئیان قارچ Mycosphaerella melonis می باشد. قارچ عامل بیماری به گیاهان متعددی در خانواده کدوئیان به خصوص خیار، خربزه و هندوانه خسارت وارد می نماید.

علایم بیماری را در برگ، ساقه و میوه گیاه می توان مشاهده نمود. در گیاهچه بر روی برگهای اولیه و ساقه چه لکه های قهوه ای یا سیاهی به وجود می آیند که غالبا باعث مرگ گیاهچه می شوند. آلودگی در روی ساقه گیاه رشد یافته، زخمها و شانکرهای عمیقی را ایجاد می نماید که ممکن است باعث خشک شدن اندام – های بالاتر از محل ایجاد زخم شود. در برگ لکه های سیاه نامنظم و بر روی میوه لکه های آبکی دیده می شود و سرانجام پوسیدگی در محل لکه ها مشاهده می شود.

قارچ عامل بیماری زا در بقایای گیاهان آلوده روی خاک زمستان گذرانی می کند. جهت پیشگیری از این بیماری بهداشت زراعی و ضدعفونی بذر لازم است. جهت مبارزه شیمیایی خیساندن بذر در محلول قارچ کش به مدت یک دقیقه انجام می شود. از سم کاپتانول به مقدار ۲۰۰ گرم در ۱۰۰ لیتر آب و رعایت دوره کارنس ۲۰ روز استفاده می شود.

بیماریهای ویروسی

بیماریهای ویروسی مهم ترین عوامل خسارت زای مزارع خربزه بعد از قارچها می باشند که در صورت شدت آلودگی باعث ایجاد خسارت ۱۰۰ درصدی خواهند شد. ویروس هایی که به خربزه حمله می کنند بسیار متنوع هستند و تاکنون در ایران بیش از ۱۳ ویروس مختلف در کدوئیان شناسایی شده اند.

ویروس موزاییک خیار (Cucumber Mosaic Virus,CMV)، ویروس موزائیک هندوانه (Watermelon Mosaic Virus,WMV)، ویروس لکه حلقوی توتون( Tomato ring spotvirus , TRSV )، ویروس موزائیک کدو (Squash mosaic virus,SqMV) و ویروس وتولگی سبز رد هندوانه (Watcrmelon Chlorotic Stunt Virls,WmCSV) به خربزه خسارت وارد می کنند.آن ها از نژادهای محلی ناحیه شمالی و مرکزی کشور جدا شده اند. ویروس های دیگری نیز عمومأ ممکن است خربزه را آلوده نمایند.

نژادهای مختلف خربزه عمدتا نسبت به بیماریهای ویروسی حساس هستند. با این حال نژادهای مقاوم نیز در خربزه دیده می شوند. مکانیزم مقاومت به بیماری ویروسی می تواند تک ژنی باشد. مقاومت به WMV با دو یا سه ژن بسته به منابع مقاومت ایجاد می شود. مقاومت به بیماری ZYMV  (ویروس موزاییک زرد کدو مسمایی) در P114723 توسط یک ژن Zym ایجاد می شود.

ویروس موزائیک خیار  (CMV)

ویروس موزائیک خیار یکی از مهم ترین بیماری های گیاهان جالیزی (شامل خربزه، خیار، طالبی، هندوانه و کدو) در ایران است. این بیماری در برخی مناطق به نامهای ابلقی، مخملک، برگ تاولی، لک و پیسی نیز شناخته می شود.

این بیماری در کلیه مناطق جالیز کاری ایران گزارش شده است و خسارت آن در کشور زیاد می باشد. این ویروس علاوه بر کدوئیان به گوجه فرنگی، فلفل، شلغم، ترب، هویج، نخودفرنگی، شنبلیله، عدس، بادمجان، باقلا، اسفناج، کرفس، چغندر، لوبیا و برخی گیاهان زینتی نظیر زبان درقفاء اطلسی، لاله، آهار و تعداد زیادی از علف های هرز نیز حمله می کند.

اگر بوته خربزه در مرحله دو تا چهار برگی مبتلا به این بیماری ویروسی شود، رشد آن کاملا متوقف شده و گل و میوه نمی دهد. اگر خربزه در مرحله هشت تا ۱۰ برگی مبتلا به این ویروس شود، به هم پیچیده شده و میوه تولید نمی کند. اگر بوته هنگام آلوده شدن به اندازه کافی رشد کرده باشد، میوه های به دست آمده کوچک۔ تر، با وزن کمتر و بی مزه تر از میوه های سالم مشابه می شوند. در هر سه حالت فوق علائم ممکن است به صورت زیر نمایان شوند:

الف- موزائیک ساده: در این حالت لکه های تقریبا زاویه داری که توسط رگبرگهای فرعی محدود شده اند، روی برگهای جوان ظاهر می شوند. لکه های مزبور سبز روشن و کمرنگ تر از رنگ برگهای منننن و همسطح برگ هستند. یعنی هیچ گونه برجستگی دیده نمی شود و در مقابل نور به خوبی تشخیص داده می شوند.

ب- موزائیک ساده همراه با برجستگی هایی که برگها نیز از حالت تقارن خارج می شوند.

ج- موزائیک شدید که بین جالیزکاران ایران به مخملک معروف است. در این حالت ویروس سبب تغییر شکل زیاد برگ شده، آن را از حالت تقارن خارج کرده و کوچک می نماید. برگ ها هرچه به انتهای بوته نزدیکتر شوند، کوچکتر می شوند و فاصله گرهها به تدریج به طرف انتهای بوته زیاد می شود.

گاهی هرسه نوع علامت ممکن است روی یک بوته مشاهده شود. تشکیل گل در بوته های بیمار افزایش می یابد و گل های تولید شده اغلب به میوه تبدیل نمی شوند.

برای مبارزه با این بیماری باید منابع اولیه آلودگی و همچنین میزان گسترش بیماری را کاهش داد. منابع اولیه آلودگی شامل علفهای هرز و سایر میزبان های ویروس می باشند. قبل از کاشت و در طول فصل باید مزرعه را از وجود علفهای هرز پاک کرد. همچنین باید از بذرهای سالم برای کاشت استفاده شود. بذرهای آلوده به ویروس موزائیک خیار را در هوای گرم در ۷۰ درجه سانتی گراد به مدت دو روز یا ۴۰ درجه سانتی گراد برای مدت چهار روز نگهداری نمود یا این که بذرها را به مدت ۶۰ دقیقه در آب گرم با دمای ۵۵ درجه سانتی گراد تیمار کرد. چون یکی از عوامل انتقال بیماری شته ها می باشند، از مواد دفع کننده شته می توان استفاده کرد و یا با کاشت گندم در اطراف مزرعه از انتقال شته ها جلوگیری کرد. بهترین راه مبارزه با بیماری استفاده از ارقام مقاوم است.

ویروس موزائیک کدو (SqMv)

بیماری ویروس موزائیک کدو سبب کاهش عملکرد میوه و دیررسی آن می شود ولی هیچ اثری روی وزن، اندازه و کیفیت غذائی میوه ندارد. ویروس موزائیک کدو بیشتر گیاهان خانواده کدوئیان را مورد حمله قرار می دهد.

این ویروس همچنین به گیاهان دیگر مثل خانواده اسفناج و نخود حمله می کند. علائم بیماری به این صورت است که رگبرگ ها کمی روشن می شوند بعدأ لکه های زرد رنگی ممکن است به وجود آیند. تعداد کمی از برگ ها ممکن است بد شکل شوند. روش های مبارزه شامل به حداقل رساندن انتقال توسط بذر، حذف میزبان های ویروس و مبارزه با سوسک های ناقل مانند سوسک خط دار خیار و سوسک نقطه ای خیار میباشد.

بیماریهای نماتد

مهم ترین نماتد بیماری زا در خربزه، نماتد مولد گره ریشه میباشد. این نماتد مخرب ترین نماتد در صیفی جات بوده و دارای دامنه میزبانی بسیار وسیع (بیش از ۲۰۰۰ گونه گیاهی) می باشد. خسارت این نماتد نخستین بار در سال ۱۸۵۵ در انگلستان روی خیار گلخانه ای گزارش گردید و به ویژه در مناطق گرمسیر و نیمه گرمسیر بسیار اهمیت دارد.

این نماتد اولین بار در ایران توسط قوام الدین شریف در سال ۱۳۳۵ و به عنوانMeloidogynejavanica  شناسائی و گزارش شد. بعد گونه های دیگری از این جنس همچون M. hapla و M.incognita نیز گزارش شدند. تاکنون بررسی های مختلفی و در زمینه چگونگی کنترل این عامل در گیاهان مختلف انجام شده است. کنترل بیولوژیکی باPaecilomyces lilacinus  در گوجه فرنگی در گلخانه تا حدودی موفقیت آمیز بوده است.

بیماری های فیزیولوژیکی

بوته میری فیزیولوژیکی خربزه (لکه قهوهای گوشت خربزه)

عامل بیماری بوته میری فیزیولوژیکی خربزه (لکه قهوهای گوشت خربزه) موجودات زنده از قبیل قارچ، ویروس، باکتری و یا نماتد و یا کمبود مواد غذایی و یا مشکلات زراعی نمی باشد. این بیماری در واقع یک نوع بیماری فیزیولوژیکی و در واقع غیرانگلی است که عوامل ذیل باعث بوجود آمدن آن می شود:

الف) بالا آمدن نمک از اعماق خاک در تابستان

ب) بالا رفتن دمای خاک مزارع که به کمک املاح می تواند مؤثر واقع شود.

ج) بالا بودن میزان تبخیر در مزرعه و تعرق در بوته های خربزه در اثر گرمای زیاد، خشکی فوق العاده هوا و وزش باد گرم و خشک در تابستان

نشانه های این بیماری بر روی ریشه، برگ و میوه قابل رؤیت می باشد. ریشه بوته های بیمار فاقد رشته های نازک آبکش می باشد و این طور به نظر می رسد که رشته های نازک قدرت آبکشی خود را در اثر بیماری از دست داده اند.

علائم بیماری در روی برگ به صورت تغییر رنگ بروز می کند بدین ترتیب که بوته خربزه که در روزهای قبل از بروز بیماری، سبز و خرم و طبیعی بوده است به تدریج شروع به زرد شدن می نماید. در ابتدا بافتهای بین رگبرگها سبز مایل به زرد روشن شده و این تغییر رنگ از کناره های برگ شروع شده به سرعت به طرف وسط آن پیش می رود. برگ های بوته شکننده شده، قسمت انتهای بوته گل های زیادی تولید کرده و فاصله بین برگ های انتهایی کم می شود. برگهای جوان حالت تقارن خود را از دست می دهند.

تولید گل زیاد در انتهای بوته و کم شدن فاصله برگهای جوان انتهایی علامتی است که زارعین و خربزهکاران محلی خوب می شناسند و با ظهور این حالت پیش بینی می کنند که بوته خربزه شروع به زرد شدن و مردن خواهد کرد. مشخص ترین علائم بیماری بر روی میوه، وجود لکه های قهوه ای رنگ در داخل گوشت خربزه می باشد.

آبیاری (غرقاب زمستانه زمین مزرعه با آب رودخانه مخصوصا در مواقعی که آب نسبتا شفاف و زلال بوده و حامل گل و لای باران های سیلابی نباشد، جهت پیشگیری از شیوع بیماری مؤثر است. بهتر است در سال های خشک در صورتی که مقدور است در مناطقی که بیماری شیوع دارد از کشت خربزه خودداری کرد و گیاهان دیگر که آب زیادی احتیاج ندارند و در مقابل شوری خاک تحمل بیشتری دارند، کشت شوند.

ترکیدگی خربزه

در این حالت پوست روی خربزه شکافته شده و با نفوذ گرد و خاک، حشرات و عوامل بیماریزا موجب پوسیدگی و از بین رفتن میوه ها می شود. ترکیدگی صرفا یک بیماری فیزیولوژیکی و تحت تأثیر شرایط محیطی است. برخی از عوامل مؤثر در ترکیدگی عبارتند از:

۱- آبیاری بعد از خشکی طولانی مدت در مرحله میوه دهی: در این حالت با توجه به قابلیت ارتجاعی محدود پوست میوه و میزان بالای جذب آب، پوست شکاف می خورد.

۲- کمبود عوامل ریزمغذی در خاک یکی از عوامل مهم ترکیدگی است. معمولا در خاکهایی که از نظر عناصر کم مصرف فقیر میباشند و اقدامی جهت اضافه کردن کودهای ریزمغذی انجام نمی شود، ترکیدگی خربزه مشاهده می شود. مهمترین عامل مؤثر در ترکیدگی میوه خربزه کمبود بر در خاک است. در چنین خاک۔ هایی علاوه بر ترکیدگی خربزه دیگر محصولات مانند چغندرقند، انار و حتی انجیر نیز دچار ترکیدگی می شوند. در این حالت استفاده از کود بوراکس می تواند در برطرف کردن این مشکل مؤثر واقع گردد.

٣- تفاوت درجه حرارت شب و روز: در مناطقی که تفاوت درجه حرارت شب و روز زیاد بوده و این تفاوت به خصوص در اوایل شب به حداکثر میزان خود می رسد به علت سرعت تغییر درجه حرارت گیاه نمی تواند خود را با حرارت محیطی تطبیق داده و در این حالت ترکیدگی در روی میوه به وجود می آید.

در منطقه فسا و زاهدشهر در استان فارس و برخی مناطق گرم جنوب کشور که درجه حرارت در روز خیلی بالا می رود، ممکن است اختلاف درجه حرارت روز و شب حدود ۲۰ تا ۲۵ درجه سانتی گراد باشد. در این حالت و به خصوص در شرایط کمبود ریز مغذی ها، ترکیدگی میوه ها اتفاق می افتد.

در صورت زیاد بودن ترکیدگی و عدم توجیه اقتصادی بهتر است کشاورزان انواع مقاوم خربزه را که دارای پوست و گوشتی نرم می باشند و شباهت زیادی به طالبی دارند، کشت کنند. .

بد شکلی میوه خربزه

در برخی موارد شکل میوه های خربزه تغییر پیدا می کند. عوامل مختلفی مانند عدم گرده افشانی موفق، درجه حرارت های بالا و تغییرات ناگهانی درجه حرارت می تواند از دلایل این موضوع باشد، گاهی فشارهای مکانیکی و برخورد با سنگ یا کلوخ و یا قرار گرفتن ساقه بر روی میوه خربزه باعث ایجاد بد شکلی می شود.

علفهای هرز خربزه

علف های هرز نه تنها از نظر آب، مواد غذایی و نور با گیاه زراعی رقابت می کنند بلکه از نظر فضای مورد نظر نیز تداخل بوجود می آورند. بنابراین اگر کنترل علف هرز به موقع انجام نگردد، عملکرد محصول کاهش چشم گیری می یابد. گیاهان سبزی و صیفی به رقابت اوایل فصل رشد به شدت حساس می باشند و کنترل علف های هرز در اوایل دوره رشد ضروری می باشد. دوره بحرانی کنترل علف های هرز در این محصولات در صورت کشت مستقیم بذر نسبت به شرایط نشایی طولانی تر می باشد.

علف های هرز می توانند باعث کاهش عملکرد خربزه، از طریق کاهش تعداد و اندازه میوه ها شوند. همچنین با ایجاد تأخیر در رسیدگی محصول ممکن است منجر به کاهش کیفیت میوه شوند. در صورت تراکم بالای علفهای هرز در مزرعه، برداشت میوه ها با دشواری انجام می شود. علفهای هرز به عنوان میزبان و پناهگاه آفات و عوامل بیماری زای خربزه نقش مؤثری در کاهش سلامت مزرعه دارند و از این لحاظ نیز باید مورد توجه قرار گیرند.

سبزیجات و محصولات جالیزی در فصل گرم رشد و نمو کرده و اغلب به وسیله ی علفهای هرز تابستانه مورد حمله قرار می گیرند. علفهای هرز مختلف دارای قدرت رقابت کنندگی متفاوتی هستند. همچنین حساسیت علفهای هرز به علفکشها یکسان نبوده و تمهیدات مدیریتی وابستگی زیادی به شناخت طیف غالب علفهای هرز در هر منطقه دارد. بعضی علفهای هرز در صورتی که تا هنگام برداشت باقی بمانند، می۔ توانند مزاحم برداشت شده و کارایی برداشت را کاهش دهند (۲۰۰۰Umeda).

درصد زیادی از میوه ها در بین انبوه بوته های علف هرز از دید کارگران با ماشین آلات پنهان می مانند بنابر این ممکن است برداشت نشوند و از بین بروند.

علف های هرز چه داخل و چه در حاشیه مزارع می توانند میزبان بیماری های خربزه باشند. برای مثال هندوانه وحشی (wild citron) که خویشاوند هندوانه محسوب می شود از میزبان های بیماری باکتریایی خال میوه (Bacterial fruit blotch) می باشد. زمستان گذرانی برخی از باکتری های عامل پژمردگی ( Erwinia tracheiphila) بر روی علفهای هرز بدون وجود علائم بارز گزارش شده است (۲۰۰۶ ,.Caldwell et al). بعضی بیماریهای ویروسی از روی علفهای هرز به خربزه منتشر می شوند.

همچنین بسیاری از آفات مهم خربزه دارای دامنه میزبانی وسیع (چند میزبانه) هستند و از گیاهان زراعی یا علفهای هرز مختلف بر روی خربزه مهاجرت می کنند. این موضوع از دو جنبه در مدیریت تلفیقی آفات اهمیت دارد. از بین بردن علفهای هرزی که پناهگاه آفات و منشاء آلودگی محسوب می شوند باعث کاهش خسارت آنها و تأمین بهداشت مزرعه می شود. بعضی از آفات که در بخش زیرین برگ پنهان می شوند از سمپاشی نیز در امان می مانند و وجود علف های هرز باعث کاهش کارایی کنترل آنها می شود. از طرفی اگر علف هرز میزبان ترجیحی آفت باشد با از بین بردن آن در مزرعه به ناچار بر روی خربزه که رجحان کمتری برای میزبانی آفت دارد مهاجرت کرده و باعث خسارت شدید خواهد شد.

لانینی (۲۰۰۸ ,Lanini) فهرستی از علفهای هرز که در محصولات جالیزی تداخل ایجاد می کنند ارایه نموده و خاطر نشان ساخته است، در جالیز، خرفه، سوروف، اویارسلام و پیچک می توانند بیش از سایر گونه ها مشکل ساز باشند.

تی و همکاران (۲۰۰۳ ,.Tei et al) اعلام کردند گروه کوچکی از علفهای هرز شامل سوروف، تاج خروس، سلمه تره، هفت بند، خرفه، تاجریزی و گل جالیز در سبزی کاری کشورهای حوزهی دریای مدیترانه جدی محسوب می شوند که جمعیت آن ها باید دائم تحت نظر باشد. آنها گزارش کردند که گل جالیز اخیرا در اسپانیا، پرتغال، مراکش، ایتالیا و اسراییل مسأله ساز شده است. .

کشاورزی نوین به طور فزاینده ای به روش های مورد استفاده برای کنترل علفهای هرز وابسته است و تحقیقات می بایست به طور منظم ارایه دهنده اطلاعات و ارزیابی کننده روشهای کنترل باشد. کنترل مؤثر علف های هرز در مزارع خربزه نیازمند اقدام های مختلفی است. از روش های تلفیقی مانند ایجاد تناوب زراعی، کاشت گیاهان پوششی، استفاده از خاکپوش، شخم کم عمق و طراحی سیستم کاشت بر اساس بیولوژی و اکولوژی علفهای هرز غالب می توان استفاده کرد.

در خربزه کاری سنتی ایران مبارزه با علفهای هرز فقط با وسایل دستی مانند بیلچه معمول میباشد. وجین علفهای هرز معمولا با سایر عملیات زراعی مانند تنک کردن و خاک دادن بوته ها انجام می گیرد. در خربزه کاری به صورت دیم باید توجه نمود که در موقع وجین علف ها و سایر عملیات زراعی، خاک زیاد زیر و رو نشود و رطوبت آن حفظ شود.

 مهم ترین علف های هرز مزارع خربزه

۱- گل جالیز (Orobanche sp.)

گل جالیز مهمترین علف هرز خربزه و گیاهی انگلی و بدون کلروفیل می باشد که به وسیله بذر تکثیر می یابد. خسارتی که این گیاه وارد می آورد در بعضی از سال ها تا ۹۵ درصد کل عملکرد مزرعه می باشد. برای مبارزه با آن می توان از گیاهان تله و نیز از روش کنترل بیولوژیک استفاده کرد. همچنین یکی از راههای مبارزه در هنگام آلودگی شدید، عدم کشت کلیه گیاهان جالیزی حداقل به مدت پنج سال متوالی است که می تواند تا حد زیادی در کنترل آن مؤثر واقع شود.

میزان وزن خشک اندام هوایی گل جالیز در اثر مصرف کود سولفات آمونیوم تا ۵۶ درصد کاهش یافته است. کاربرد کود نیتروژن در مرحله جوانه زنی موجب کاهش طول ریشه چه گل جالیز می شود.

۲- سس (.Cuscuta spp)

سس گیاهی یک ساله، انگلی و بدون کلروفیل می باشد. این گیاه غالبا بالا رونده و پیچنده است. از طریق ایجاد تناوب زراعی، شخم عمیق و کنترل بیولوژیکی می توان با این گیاه مبارزه کرد.

٣- پیچک صحرایی (.Convolvulus arvensis L)

پیچک صحرایی گیاهی چند ساله است با ریشه عمودی نفوذ کننده به عمق و تعداد زیادی ساقه خزنده زیرزمینی دارد. تقریبا در تمام خاکها به ویژه در خاک های خشک، گرم، ترد و پوک که لایه های زیرین خاک رطوبت پذیر باشد، رشد می نماید. با بذر تکثیر می شود. تعداد بذر در هر گیاه ۵۰۰ دانه می باشد.

۴- تاج خروس (.Amaranthus retrofrexus L)

تاج خروس علف هرز یک ساله ای است که با بذر تکثیر و انتشار می یابد. اصولا در خاک های سرشار از هوموس و غنی از مواد غذایی و مخصوصا غنی از ازت و خاکهای تراوا به خوبی رشد می نماید. حداکثر ارتفاع ساقه آن به یک متر می رسد.

۵- تلخه (Acroption repens L)

تلخه گیاهی است چند ساله، تلخ مزه و جزء گیاهان هرز صیفی کاریها، باغ ها و زمین های بایر است.

این گیاه دارای ریشه راست و عمیق است. ارتفاع آن گاهی به نیم متر هم می رسد. ساقه های تلخه راست و حاوی انشعابات متعددی است و انتهای ساقه به گل آذین تخم مرغی شکلی ختم می شود که رنگ آن صورتی یا بنفش است.

بسته به منطقه ممکن است سایر علفهای هرز از جمله خارشتر، داتوره، اویارسلام، خرفه، ارزن وحشی، تاجریزی و غیره نیز در مزرعه خربزه مشاهده شوند.

روش های کنترل علفهای هرز مزارع خربزه

تناوب

ایجاد تناوب زراعی و تغییر در نوع گیاه تحت کشت و زمان کاشت، چرخه زندگی علف های هرز را به هم می زند. رعایت یک تناوب صحیح زراعی از بهترین راههای کاهش آلودگی علفهای هرز محسوب می شود. گیاهانی که قدرت رقابتی بالایی دارند با سایه اندازی روی علفهای هرز موجب خفگی آنها می شوند. بنا بر این قرار دادن این گیاهان در تناوب زراعی به کنترل بسیاری از علفهای هرز کمک خواهد کرد.

تناوب در واقع یک روش کلیدی است که با افزایش رشد گیاه زراعی و توان رقابتی آن در کنترل و کاهش تهاجم علفهای هرز مؤثر می باشد. نتایج بسیاری از تحقیقات نشان میدهد که محصولات سبزی و صیفی نباید در یک دوره چند ساله در یک زمین به صورت مداوم کشت شوند. ارزن وحشی از جمله علفهای هرزی است که تناوب یک روش مدیریتی برای کنترل آن میباشد.

در حال حاضر این الگوی بسیار مؤثر در بسیاری از نقاط به اشتباه و با استفاده از مواد شیمیایی بیشتر حذف شده است. به هر حال تناوب یک روش مؤثر و قابل توجه در مدیریت تلفیقی محسوب می گردد (کشاورز، ۱۳۸۷).

تهیه زمین

شناخت کافی از گونه های علف هرز موجود در مزرعه در تهیه بستر کاشت بسیار سودمند می باشد. در این زمینه باید اطلاعات کلی از جمعیت و گونه های علف هرز مزرعه، به ویژه علف های هرز چند ساله داشت.

چنانچه گراس های چند ساله مانند قیاق و اویارسلام در مزرعه غالب باشند، بهتر است تا جایی که ممکن است از کشت سبزیجات و خربزه صرف نظر شود. در غیر این صورت زمین به گونه ای شخم زده شود که ریشه ها و ریزوم ها و اندام های رویشی زیرزمینی این گیاهان به سطح خاک آیند تا در معرض در اثر باد و نور خورشید تا حدی از بین بروند.

کشت مخلوط

کشت دو یا چند گیاه زراعی در یک زمان در مجاورت یکدیگر کشت مخلوط نامیده می شود. سیکل زندگی این گیاهان باید با هم تطبیق داشته باشد. این روش شامل مزایایی از قبیل استفاده بهتر از فضاء نور و سایر منابع، حفاظت فیزیکی از یکدیگر، تعادل حرارتی مطلوب، کاهش آفات و بیماریها و کاهش مشکلات مربوط به علف های هرز (به علت پوشش گیاهی بهتر در سطح خاک) می باشد. از معایب این روش نیز می توان به مشکلات مکانیزاسیون و وجین دستی علفهای هر