هایپر تره بار | پیوند شاخه و جوانه
24 شهریور 1397

دراز قدیم الایام باغداران برای بهبود باغات تجاری و خانگی خود، درختان بارور و مرغوب را انتخاب کرده و آنها را در طی زمان حفظ کرده اند. ازدیاد گیاهان به دو روش جنسی و غیر جنسی بوده که هر کدام از این روشها دارای مزایا و معایبی می باشند.

۱- روش جنسی: بطور کلی بذر تنها وسیله برای ازدیاد جنسی در درختان میوه می باشد. در قدیم، گیاهان را فقط از طریق بذر تکثیر می نمودند. اما، معمولا تکثیر از طریق روش جنسی و بذر باعت ایجاد تنوع شده و درختان تولید شده از بذر شبیه گیاه مادری نمی شوند. یکی دیگر از معایب درختان میوه بذری این است که دوره نونهالی بالایی دارند و مدت زمان زیادی بطول می انجامد تا اولین محصول خود را تولید کنند.

۲- روش غیر جنسی (رویشی): تکثیر غیر جنسی گیاهان با روش های مختلفی قابل انجام بوده و از این نظر تنوع بیشتری نسبت به روش جنسی دارد. امروزه، درختان میوه و خشکبارها تقریبا بطور کامل و همچنین بسیاری از درختان زینتی مهم با روش های غیر جنسی تکثیر می شوند. گیاهان تولید شده با این روش ها تمام خصوصیات خوب گیاه مادری را حفظ کرده که از این خصوصیات می توان به عملکرد و کیفیت بهتر میوه، برگ، شاخه و فرم مطلوب و مقاومت به آفات و بیماری ها اشاره کرد. در مقابل، در درختان بذری، تفرق صفات وجود داشته و وراثت آنها قابل تغییر می باشد و حتی اگر درختان مادری از ارقام برتر انتخاب شوند، عملکرد و کیفیت میوه دانهالهای بذری متفاوت از یکدیگر بوده و بندرت در همه جوانب شبیه درخت مادری خود خواهند شد.

از مهم ترین روشهای تکثیر غیر جنسی درختان میوه می توان به موارد زیر اشاره کرد.

الف – بذور آپومیکس (نامیزه): در پدیده آپومیکسی (نامیزیدن) به دلیل اینکه بذور بدون گرده افشانی و لقاح سلول های تخم و به طور کامل از بافتهای (نسوج) دیپلوئید تخمدان تشکیل می شوند، یک نوع تولید مثل رویشی محسوب میشود. این گونه بذور همانند بذور جنسی دوره نونهالی را طی می کنند، ولی نهال های حاصل از آنها برخلاف نهال های حاصل از بذور جنسی کاملا به والد خود شبیه می باشند. بذور آپومیکس عاری از ویروس بوده، ولی به این دلیل که قبل از گلدهی باید  مرحله نونهالی را پشت سر بگذارند، دیرتر از پایه های پیوندی به بار می نشینند و بیشتر به عنوان پایه کاربرد دارند. برخی از سیبهای آسیایی، گردو، مرکبات و انبه عادت به تولید بذور آپومیکس دارند. ب- قلمه: این روش یکی از آسان ترین روش ها برای ازدیاد بوده و درختان حاصل از آن یکنواخت می باشند. در این روش قسمتی از درخت اصلی را قطع کرده و در داخل خاکی که این قلمه بتواند در آن ریشه زایی کند، قرار میدهند. انواع مختلفی از قلمه ها نظیر قلمه ساقه، ریشه و برگ قابل استفاده می باشند. امروزه معمولا به منظور ریشه دار کردن قلمه ها از ایندول بوتیریک اسید (IBA) استفاده می شود. برخی گونه ها مانند انگور، انجیر، زیتون و برخی از گل های رز به طور موفقیت آمیزی بصورت تجاری از طریق قلمه تکثیر می شوند.

پ- خوابانیدن (افکندن) : این روش شامل تولید گیاه جدید از طریق ریشه دار کردن شاخه های متصل به گیاه مادری می باشد. شاخه های ریشه دار شده افکنه نامیده می شوند که در ادامه گیاهی جدید را تولید خواهند کرد. برخی گیاهان نظیر سیاه توت و تمشک به طور طبیعی افکنه تولید می کنند، اما سایر درختان میوه مانند فندق و سیب را برای خوابانیدن باید آماده کرد.

ت- ریزازدیادی: در این روش می توان بذر، جنین، مریستم، ریشه، نوک ساقه، کالوس، سلول و پروتوپلاست را در شرایط دورن شیشه ای کشت نمود و گیاه کامل تولید کرد.

ث – پیوند : پیوند عبارت است از اتصال موفقیت آمیز دو گیاه مختلف که با یکدیگر قرابت ژنتیکی دارند، به نحوی که این اتصال منجر به رشد مطلوب هر دو گیاه شده و هر دو در قالب یک گیاه واحد به طور طبیعی به رشد خود ادامه دهند.

در روش پیوند، همانند قلمه، باید قسمتی از شاخه گیاه اصلی را قطع کرد که در پیوند، این قسمت پیوندک نامیده میشود. در پیوند جوانه (کوپیوند)، پیوندک یک جوانه رویشی همراه با تکه کوچکی از ساقه بوده و در پیوند شاخه، پیوندک یک شاخه حامل چندین جوانه رویشی می باشد.

پیوندک را به یک گیاه دیگر (پایه) متصل کرده، به طوریکه این دو گیاه در نهایت یک گیاه یکسان را تشکیل داده و با همدیگر رشد می کنند. با جلوگیری از رشد شاخه های پایه، زمینه رشد برای شاخه و تنه پیوندک فراهم می شود.

پایه فقط ریشه و شاید قسمت کوچکی از پایین تنه را تشکیل می دهد. پیوندک بخش های هوایی یک گیاه پیوند شده را بوجود می آورد. بدون تردید هر قدر پایه و پیوندک از نظر صفات ژنتیکی مشابه و از لحاظ گیاه شناسی دارای قرابت بیشتری باشند، به همان نسبت اتصال و جوش خوردن بافتهای آنها در محل پیوند آسانتر بوده و پایداری پیوند مطمئن تر می باشد.

تولید پایه های بذری ارزان و راحت بوده و گاهی اوقات استقرار ریشه آنها بهتر از قلمه می باشد. اما،

پایه های بذری قابل تغییر بوده و به همین خاطر اکثر پایه ها نیز از طریق غیر جنسی و اکثرا به روش قلمه ازدیاد می شوند.

تاریخچه و سیر تحولی پیوند

دانش پیوند در گیاهان آشنا بوده اند. در زمان امپراطوری روم نیز این فن مرسوم بوده است. در طی قرون ۱۶-۱۳ میلادی علاقه به انجام پیوند در گیاهان قوت گرفت و موجب شد تا تعداد زیادی از گیاهان از کشورهای خارجی و زیستگاه های اصلی به اروپا منتقل شوند. ناگریز گیاهان وارداتی را با روشهای پیوند تکثیر و نگهداری می کردند. با این حال در این مقطع زمانی اهل فن هنوز از انواع پیوندها اطلاع کامل نداشتند. در اواخر قرن هیجدهم ضمن آشنایی با نحوه جریان شیره گیاهی، اعمال برخی از پیوندها مانند پیوند مجاورتی ممکن گردید. در همین راستا طرح پیوند سه گیاه با یکدیگر ارائه شد. با گذشت زمان و پیشرفت علوم باغبانی مسائل مربوط به جوش خوردن و اتحاد بافت های پایه بطور جدی بررسی شد. در طی قرن نوزدهم انجام روش های مختلف پیوند بررسی شد.

نقش پیوند و اهداف آن

انجام پیوند در گیاهان به منظور ایجاد یک ترکیب پیوندی مطلوب، زمانی امکان پذیر می باشد که شرایط محیطی و وضعیت فیزیولوژیکی گیاه برای تشکیل یک اتحاد پیش بینی شده مناسب باشد. همچنین موفقیت در پیوند به داشتن یک پایه مناسب، انتخاب یک پیوندک با کیفیت مطلوب و استفاده از مناسب ترین روش برای پیوند جوانه و شاخه بستگی دارد. همچنین زمان انجام عمل پیوند و نگهداری صحیح پس از انجام آن از اجزای مهم موفقیت می باشند.

معمولا از اواخر خرداد تا اواخر تابستان زمان مناسب برای انجام پیوندهای جوانه (کو پیوندها) بوده و پیوندهای چوبی با شاخه را باید در اواخر زمستان و یا کمی دیرتر همزمان با آغاز رشد گیاه انجام داد.

پیوند زدن درختان میوه اغلب با هدف افزایش توان باردهی درخت و بهبود کمی و کیفی محصول انجام میشود. با وجود این تعویض ساختار رویشی و باردهی درخت، تنظیم گرده افشانی در باغ، استفاده از ویژگی های پایه های پیوندی به منظور دسترسی به گیاهان پاکوتاه تا بسیار قوی، استفاده از میان پایه ها برای رفع برخی از عوارض و ناسازگاری های پیوندی، ترمیم زخم های وارد شده به اندام های مختلف گیاه (مانند تنه، ریشه و شاخه های اصلی)، تسریع در آغاز باردهی و موارد بسیار دیگر از اهدافی می باشند که همیشه در ایجاد ترکیب های پیوندی مورد توجه می باشند.

فواید پیوند

۱- در گیاهانی که نمی توان آنها را با قلمه و یا پاجوش ازدیاد نمود، برای حفظ مشخصات خارجی و داخلی یعنی ژنتیک پایه مادری از پیوند استفاده می نمایند، به عبارت دیگر با انجام پیوند تغییری در خواص ظاهری و باطنی پیوندک رخ نمیدهد.

۲- درختان مسن که به هر علتی قسمت هوایی آنها از بین رفته و یا فرسوده شده، ولی ریشه آنها قوی و فعال می باشد، می توان آنها را به وسیله پیوند جوان کرد که این عمل بر حسب نوع درخت حداکثر تا ۵ مرتبه قابل تکرار میباشد.

۳- در درختان ضعیف با حجم ریشه کم و یا در درختانی که طبیعتا قادر به جذب شیره خام به اندازه کافی نمی باشند، با پیوند کردن شاخه ریشه داری به تنه آنها کمبود شیره خام را جبران نموده و در نتیجه قسمت هوایی آنها قوی می گردد. این عمل کاملا شبیه به تزریق خون در بدن بیماری است که مقدار زیادی از خون خود را از دست داده باشد.

۴- در مواردی پوست تنه در اثر جانوران جونده (مانند خرگوش)، ابزار کاشت، بیماری ها و سرمای زمستانه آسیب دیده ولی سیستم ریشه سالم می ماند. در این حالت برای ترمیم پوست از روشی بنام پیوند پلی استفاده میشود. برای نجات درخت از مرگ حتمی، دو سرشاخه جوان در بالا و پایین زخم تنه پیوند می شوند. پس از ۳-۲ سال شاخه های جوان پیوند شده، قوی گردیده و علاوه بر رساندن مقدار کافی شیره خام به درخت، وزن قسمت هوایی آن را نیز تحمل می نمایند. همچنین در مواردی که ریشه گیاه در اثر جانوران جونده (مانند خرگوش)، ابزار کاشت و بیماریها آسیب ببیند، از روشی بنام پیوند اتصالی استفاده می شود.

۵- هرگاه درختی در محل معینی نتواند به وسیله ریشه خود مواد غذایی تهیه کند، از پیوند استفاده میشود و درخت مطلوب را روی پایه دیگری که با آن قرابت و تجانس داشته باشد، پیوند مینمایند. به عنوان مثال بادام در اراضی مرطوب و یا یاس رازقی در خاکهای آهکی نمی توانند رشد کنند. در این صورت بادام را روی آلو (مقاوم به رطوبت و یاس رازقی را روی پاس معمولی (مقاوم به خاک آهکی) پیوند می کنند.

۶- در درختانی که روی ریشه خود ضعیف و یا بیش از حد معمول قوی می شوند، باغبان با پیوند نمودن این نوع درختان روی پایه مناسب، قدرت و یا ضعف قسمت هوایی درخت مورد نظر را بنابر میل خود تغییر می دهد. مانند پیوند درخت گلابی روی پایه به که درخت به طبیعت پاکوتاه و تقریبا بصورت درختچه بوده و ریشه آن نیز کم و سطحی می باشد. پیوند درخت گلابی روی درخت به از این ضعف و کمی ریشه به استفاده نموده و پاکوتاه و کمرشد میشود.

۷- در پاره ای از درختان مانند پسته گل نر و ماده از یکدیگر مجزا و روی دو درخت جدا قرار دارند، به نحوی که اگر تمام درختان پسته در باغی به تنهایی از درخت نر یا ماده تشکیل شده باشند، آن باغ محصول نخواهد داد و حتما هر دو نوع درخت را باید نزدیک یکدیگر کاشت.

معمولا در زمان احداث باغ پسته برای هر ۹ عدد درخت ماده پسته ، یک درخت نر به منظور تأمین مقدار لازم دانه گرده برای گرده افشانی می کارند (۱ به ۹)، ولی در اغلب باغات قدیمی مانند باغات پسته دامغان مشاهده می شود که تمام درختان باغ از نوع ماده می باشند و مقدار محصول باغات پسته در این منطقه، به وزش باد یا وجود یک یا چند درخت تر در باغات مجاور وابسته می باشد، بنابراین درختان هر سال میوه نمی دهند و یا اگر میوه بدهند، مقدار آن بسیار کم می باشد. برای رفع این عیب و اصلاح باغات قدیمی باید از پیوند استفاده نمود. به این طریق که روی شاخه های پاره ای از درختان ماده که به فاصله منظمی از یکدیگر قرار دارند، جوانهای درخت نر را پیوند می نمایند، تا هر سال مقدار کافی دانه گرده برای بارور کردن گلهای ماده تولید شود و باغ هر سال بطور منظم و مرتب محصول بدهد.

۸- معمولا گیاهانی که از بذر یا هر روش غیر جنسی به غیر از پیوند به وجود می آیند، دوره نونهالی داشته و پس از مدتی رشد و رسیدن به حد بلوغ که بطور متوسط ۷-۶ سال به طول می انجامد، شروع به گلدهی و میوه دهی می نمایند. در صورتی که اگر همین درختان با پیوند ازدیاد شوند، پس از مدت کوتاهی که حداکثر از ۲ تا ۳ و یا ۴ سال تجاوز نمی کند، شروع به گلدهی و میوه دهی می کنند. بنابراین یکی دیگر از فواید پیوند تسریع در بهره برداری از گیاه می باشد.

۹- در برنامه های اصلاحی بخصوص برای درختان میوه، میوه بدست آمده از طریق تلاقی، باید از نظر مقدار عملکرد مورد ارزیابی قرار گیرد. با کاشت بذر این میوه، دستیابی به اطلاعات در مورد عملکرد به تأخیر می افتد، در صورتی که پیوند این دوره را کوتاه می کند.

۱۰- معمولا تکثیر مکرر یک گیاه در مدت طولانی با تقسیم ریشه یا بذر خصوصیات خوب آن گیاه را از بین برده و محصول نامرغوبی جایگزین میوه یا گل مرغوب آن می گردد که به این عمل انحطاط می گویند. به عنوان مثال اگر گل کوکب چندین بار مکرر بوسیله تقسیم غده ریشه ازدیاد شود، پس از مدتی گلهای آن کوچک و نامرغوب می شوند. برای جلوگیری از انحطاط و یا به تأخیر انداختن آن می توان از قلمه و یا پیوند استفاده نمود.

۱۱- بعضی از درختان پاجوش فراوانی تولید می کنند. پاجوش زیاد باعث ضعف درخت شده و قطع و برطرف کردن آنها نیز دشوار و مستلزم مراقبت دائمی و هزینه زیاد می باشد. از این گیاهان می توان به انواع یاس درختی و برخی از گل های رز و نسترن اشاره کرد. برای رفع این مشکل اغلب گل یا میوه مطلوب را روی پایه ای که طبیعتا پاجوش نمیدهد، پیوند مینمایند.

۱۲- اغلب مشاهده می شود که درختی با دارا بودن تمام شرایط لازم برای میوه دهی مانند سن بلوغ، قدرت کافی و عدم شاخ و برگ زیاد، میوه نمی دهد. علت این امر هنوز کاملا روشن نمی باشد، ولی تجربه نشان داده است که هرگاه چند جوانه گل از درخت همجنس روی یکی از شاخه های این گیاه پیوند شود، درخت مورد نظر در سال های بعد مرتبا میوه خواهد داد.

۱۳- علاقه مندان به باغ خانگی می توانند با انجام چند پیوندی در درختان میوه و دیگر گیاهان از فضای موجود خانه بهترین استفاده را ببرند. یک درخت چند پیوندی شامل چندین پیوندک از چندین واریته مختلف روی یک پایه می باشد. بطور معمول، گیاهان متفاوت که رابطه خویشاوندی نزدیکی با همدیگر دارند، ممکن است بتوانند روی یک پایه رشد کنند که می توان به بسیاری از گونه های مرکبات، اکثر میوه های هسته دار و یا برخی از میوه های دانه دار (پیوند گلابی روی به) اشاره کرد. همچنین، ارقام متفاوت یک گونه می توانند روی شاخه های مختلف یک درخت از همان گونه پیوند جوانه شوند و رشد کنند. به عنوان مثال، می توان چندین رقم هلو را روی یکی از ارقام آن کاشت، بطوریکه زمان رسیدن میوه این ارقام متفاوت باشد (زودرس، متوسط رس و دیررس)، بنابراین می توان از این تک درخت در سه زمان مختلف میوه برداشت کرد.

اما، برای اطمینان از موفقیت در پیوند، در انتخاب پیوندکهای چند پیوندی باید دقت زیادی به خرج داد. در صورت آلوده بودن چوب پیوندک به ویروس، بیماریهای ویروسی و شبه ویروسی از رشد متعادل درخت جلوگیری می کنند.

همچنین، برای انجام چند پیوندی باید پیوندکها از ارقامی انتخاب شوند که دارای قدرت رشد رویشی مشابهی باشند، زیرا ارقام دارای رشد رویشی قوی تر بر ارقام با رشد ضعیف تر غالب میشوند.

مراحل انجام یک پیوند موفق

۱- تولید کالوس: در اولین مرحله از پیوند باید بین کامبیوم پایه و پیوندک ارتباط مناسبی برقرار گردد که این ارتباط باعث تولید کالوس خواهد شد. عدم تشکیل کالوس به علت تفاوت بین سلولهای مجاور پایه و پیوندک می باشد. لایه کامبیومی یک لایه نازک (استوانه ای شکل) بین پوست و چوب بوده و موجب رشد سالانه در گیاهان چوبی میشود. زمانی که یک شاخه پیوندک یا پایه قطع می شود، لایه کامبیومی آن در جایی که محل تقاطع چوب با پوست می باشد، موازی با سطوح بریده شده قرار می گیرد. در تمام روشهای پیوندزنی، برای رشد مناسب پایه و پیوندک، باید نواحی کامبیومی پایه و پیوندک بر همدیگر منطبق شود.

۲- تولید پارانشیم از کالوس و تمایز آن به کامبیوم: در این مرحله کامبیوم از سلولهای کالوس متمایز شده و بین پایه و پیوندک ارتباط برقرار می کند.

۳- تولید آوند چوب و آبکش توسط کامبیوم جدید: وقتی که آوند چوب و آبکش توسط کامبیوم تشکیل شوند گفته می شود که پیوند موفق بوده است، البته در برخی از گیاهان مشاهده شده که در این مرحله بعد از چندین سال رشد، ناسازگاری رخ میدهد.

سازگاری و ناسازگاری پیوندی

ایجاد یک اتصال رضایت بخش بین پایه و پیوندک بطوری که رابطه مطلوبی از نظر رشد و باردهی گیاه بوجود آمده و اختلالی در فیزیولوژی گیاه ایجاد نگردد را سازگاری پیوندی گفته و برعکس این حالت ناسازگاری پیوندی نام دارد.

سازگاری پیوندی بین پایه و پیوندک فقط در بین گیاهان یک گونه و یا گیاهانی از چندین گونه که قرابت ژنتیکی بالایی با هم دارند، وجود دارد. علائم ناسازگاری پیوندی شامل خزان زودرس پاییزی، کاهش عمر گیاه، رشد ناسالم و کم، خشک شدن گیاه و تورم در محل پیوند می باشد.

انواع سازگاری های پیوندی عبارتنداز:

۱- ناسازگاری فیزیکی (موضعی): این نوع ناسازگاری به علت تماس پایه و پیوندک بوده و ناشی از تفاوت رشد پایه و پیوندک می باشد. در این نوع ناسازگاری بین میزان رشد پایه و پیوندک اختلاف وجود داشته که همین امر سبب عدم برقراری ارتباط مناسب آوندی می گردد که میتوان با استفاده از یک میان پایه سازگار با پایه و پیوندک این نوع ناسازگاری را برطرف نمود.

پیوند گلابی اروپایی رقم بارتلت (ویلیامز) روی پایه به این نوع ناسازگاری را نشان می دهد. علت آن این است که گلابی رقم باتلت پررشد و به کم رشد بوده که برای رفع این ناسازگاری از گلابی رقم اولدهم به عنوان میان پایه استفاده می شود. گلابی رقم اولدهم با گلابی رقم بارتلت (ویلیامز) و به سازگار می باشد.

۲- ناسازگاری فیزیولوژیکی (منتقل شونده) : این نوع ناسازگاری ناشی از اختلاف رشد بین پایه و پیوندک نبوده و به دلیل ایجاد اختلالات فیزیولوژیکی در آوند آبکش پیوندک می باشد، بنابراین با استفاده از میان پایه برطرف نمی شود.

پیوند گلابی اروپایی رقم بارتلت روی گلابی شرقی این نوع ناسازگاری را نشان داده و منجر به سخت شدن و سیاه شدن کاسه گل در گلابی رقم بارتلت می شود. معمولا از گلابی های شرقی به عنوان پایه برای کلابیهای اروپایی استفاده نمی کنند.

۳- ناسازگاری با تأخیر (تأخیرشونده): این نوع ناسازگاری خود را با تأخیر نشان میدهد، یعنی اینکه پیوند انجام شده و گیاه شروع به رشد می کند، ولی بعد از چندین سال رشد، ناسازگاری خود را نشان می دهد.

پیوند گردوی ایرانی روی گردوی سیاه شرقی و هیبریدهای گردو این نوع ناسازگاری را نشان می دهد که علت آن بیماری ویروس پیچیدگی برگ (CLV) می باشد. این بیماری از طریق گرده آلوده وارد شده و به دلیل اینکه گردوی ایرانی به این ویروس مقاومت دارد، مدتی به طول می انجامد تا ویروس از طریق اندام های هوایی خود را به محل پیوند برساند. با توجه به حساس بودن گردوی سیاه به این ویروس، پوست درخت در محل پیوند به صورت یک لایه نواری خشک شده و منجر به از بین رفتن آوندها و شاید خشک شدن درخت شود.

پیوند گلابی های اروپایی روی گلابیهای شرقی به علت بیماری زوال گلابی ناسازگاری با تأخیر نشان داده و عامل این بیماری مایکوپلاسما بوده که توسط حشره پسیل گلابی منتقل می گردد. مکانیسم عمل به این صورت است که گلابی اروپایی به این بیماری مقاوم و گلابی شرقی حساس بوده و وقتی عامل این بیماری وارد آوندهای گلابی اروپایی (پیوندک) میشود، چندین سال بطول می انجامد تا به آوندهای گلابی شرقی (پایه) برسد و در این زمان ناسازگاری خود را نشان میدهد.

اثرات پایه روی پیوندک

دلایل کلی استفاده از پایه شامل کنترل رشد درخت و ایجاد پاکوتاهی، تأثیر بر افزایش محصول، زودباردهی، مقاومت به شرایط نامساعد آب و هوا و خاک، مقاومت به آفات و بیماری ها، استقرار بهتر در خاک (مانند توت مجنون روی توت معمولی و یا بید مجنون روی بید معمولی)، و سهولت تکثیر (مانند خرمالوی گونه D. kaki روی خرمالوی گونه D. lotts ) می باشد.

در سیستم های متراکم برای باغات میوه از پایه های پاکوتاه استفاده می شود که باعث می شوند که باغ در مدت زمان کمتری به ظرفیت کامل باردهی خود برسد. بطور کلی هنگامی که از اصطلاح پاکوتاهی یاد می شود، منظور پاکوتاهی ژنتیکی بوده و پایه هایی که توسط بازدارنده های رشد نظیر پاکلوبوترازول (PBZ) پاکوتاه شده اند و یا پایه هایی که در نتیجه ضعف و فقر خاک پاکوتاه مانده اند را شامل نمی شود.

کنترل رشد، تحمل انواع مختلف خاکها، مقاومت به آفات و بیماریهای خاکزی، مقاومت به شرایط آب و هوایی (سرما و گرما)، سازگاری پایه و پیوندک، کمیت و کیفیت محصول (به طور مستقیم و غیر مستقیم) و جذب و توازن عناصر غذایی تحت تأثیر ریشه می باشد، بنابراین در انتخاب پایه ها، که به عنوان ریشه برای پیوندک عمل می کنند، باید به دقت عمل کرد.

۱- اثر پایه ها بر رشد پیوندک: بخش ریشه در درختان پیوندی از پایه منشاء می گیرد. پایه های پاکوتاه الزاما دارای سیستم ریشه ای کم عمق نبوده و عمق نفوذ ریشه آنها معادل ریشه پایه های قوی و استاندارد می باشد، ولی برخی پایه های پاکوتاه دارای ریشه های ترد و شکننده بوده که برای استقرار به قیم نیاز دارند.

پایه های پاکوتاه دارای حجم ریشه کمتری بوده و همین امر منجر به رشد کمتر اندام هوایی و ایجاد پاکوتاهی در درخت می شود. البته برخی از پایه های پاکوتاه مانند M9 در سیب دارای حجم ریشه نسبتا زیادی می باشند.

۲- اثر پایه ها بر سازگاری به شرایط خاک: بافت خاک از لحاظ محتوای اکسیژن می تواند رشد ریشه و درخت را تحت تأثیر قرار دهد. ریشه های کوچک به منظور رشد مطلوب تر به تهویه بیشتری نسبت به ریشه های بزرگتر نیاز دارند.

ریشه های درختان میوه اغلب به دلیل عدم تحمل اکسیژن پایین خاک، در شرایط غرقابی صدمه دیده و صدمه دیدگی ریشه اغلب بدلیل آزاد شدن برخی از ترکیبات سمی در این شرایط می باشد. به عنوان مثال در هلو و زردآلو این امر ناشی از آزاد شدن ترکیب سمی سیانیدهیدروژن (HCN) در شرایط اکسیژن پایین می باشد، در حالی که پایه های آلو و گوجه در این شرایط مقادیر خیلی کمتری HCN تولید کرده و به همین خاطر به خاکهای سنگین با اکسیژن کم و شرایط غرقابی مقاومت بیشتری دارند. در مجموع درختان دانه دار خاکهای مرطوب و فاقد زهکشی را بهتر از هسته دارها تحمل کنند.

گلابی از تمام خزان دارها به این شرایط مقاوم تر بوده که این امر ناشی از توانایی گلابی در تشکیل ریشه های نابجای بیشتر در مکان های دارای اکسیژن پایین تر و همچنین تولید و ترشح کمتر مواد سمی توسط ریشه آن در طی شرایط غرقاب میباشد. همچنین در شرایط غرقابی و بی هوازی، مرکبات تمایل به تولید ترکیب ,SH دارند، که موجب صدمه به گیاه می گردد.

٣- اثر پایه ها بر مقاومت به آفات و بیماریهای خاکزی: به منظور کاشت مجدد درختان میوه در یک باغ (در جایی که قبلا محل کاشت درختان میوه بوده است) به منظور کاهش خطر شیوع آفات و امراض خاکزی معمولا باید خاک با مواد و سموم شیمیایی تدخین شود، زیرا خاک می تواند منبع عوامل پوسیدگی ریشه، بوته میری و عوامل بیماری زای دیگری باشد. یکی از بهترین روشهای مبارزه با آفات و امراض خاکزی انتخاب پایه های مقاوم بوده که باعث کاهش مشکلات زیست محیطی ناشی از مواد شیمیایی و حساسیت های ریشه به کاربرد اینگونه ترکیبات می شود.

پایه ها می توانند در حساسیت یا مقاومت به بیماریها تأثیر زیادی داشته باشند. به عنوان مثال پایه نارنج در مرکبات به تریستزا حساس و به اگزوکورتیس مقاوم بوده و برعکس آن، پایه نارنج سه برگ به تریستزا مقاوم و به اگزوکورتیس حساس می باشد.

۴- اثر پایه ها بر راندمان و عملکرد: عملکرد علاوه بر رقم (پیوندک)، آب و هوا و عملیات زراعی، به نوع پایه بکار برده شده نیز بستگی دارد. نوع پایه به میزان زیادی بر عملکرد محصول تأثیرگذار بوده، بطوری که می تواند تا ۵۰ درصد یا بیشتر باعث افزایش عملکرد شود. این مسأله را شاید بتوان با مقاومت پایه به آفات، امراض و یا بهبود جذب عناصر غذایی مرتبط دانست. همچنین تغییراتی که نوع پایه بر نحوه رشد و توازن فیزیولوژیک بین ریشه و تاج می گذارد، از سایر دلایل افزایش محصول می باشند. راندمان یک پایه به عنوان یکی از عوامل ثابت بوده که نمی توان آنرا بدون کشت دوباره باغ تغییر داد، بنابراین باید قبل از کاشت نهال و احداث باغ، این مسأله مورد ارزیابی دقیق قرار گیرد.

پایه ها به دو طریق عمده بر میزان محصول تأثیر می گذارند که عبارتنداز:

الف – محصول تجمعی: پایه های پاکوتاه باعث زودباردهی درخت شده و از این طریق محصول تجمعی درخت را در طی چند سال افزایش می دهند. محصول تجمعی درختان سیب پیوند شده روی پایه M9 بیشتر از پایه های استاندارد (بذری) می باشد.

ب- راندمان عملکرد: پایه های پاکوتاه باعث افزایش راندمان کارایی) عملکرد درختان می شوند. به میزان عملکرد درخت با توجه به جثه و اندازه آن راندمان کارایی) عملکرد می گویند. درختان میوه پیوند شده روی پایه های پاکوتاه نسبت به زمانی که روی پایه های بذری پیوند می شوند، در حالت تک درخت عملکرد کمتری دارند، ولی عملکرد آنها در یک هکتار باغ بیشتر می باشد.

در باغات سیب حدود ۳۲۰۰ پایه M19 و با فاصله ۳۸۱ در هکتار کشت می شوند و در حالت ایده ال ۱۰۰ تن عملکرد دارند، ولی حدود ۲۵۰ درخت بذری با فاصله ۷×۶ متر در هکتار کاشته می شوند که عملکرد آنها ۲۵ تن می باشد.

۵- اثر پایه ها بر کیفیت میوه: پایه می تواند تا حدی روی کیفیت محصول مؤثر باشد ولی بطور کلی اثرات پایه بر کیفیت میوه به اندازه اثر آن روی کمیت گسترده و فراگیر نمی باشد. پایه ها ممکن است روی رنگ میوه، میزان قند، اسید، نسبت قند به اسید و حتی برخی دیگر از فاکتورهای کیفی در بعضی از درختان میوه تأثیر بگذارند. این تأثیرات عمدتا غیرمستقیم بوده و ناشی از تفاوت رشد پایه ها و تفاوت در میزان مواجهه میوه با نور می باشد. البته بعضی از پایه ها به طور مستقیم روی کیفیت میوه تأثیر می گذارند. به عنوان مثال میوه های پرتقال روی پایه راف لمون دارای پوست خشن بوده و کم آب و نامرغوب شده، ولی روی پایه نارنج مرغوب و آبدار می شوند.

همچنین، پایه گلابی آسیایی P. betulatfolia برای گلابی رقم آنجو باعث بروز عارضه لکه چوب پنبه ای شده و کیفیت میوه این رقم را کاهش می دهد، ولی اگر همین پایه برای گلابی رقم سکل بکار رود، میوه ها مرغوب بوده و کیفیت مناسبی خواهند داشت. کیفیت میوه گیلاس، هلو و خشکبارها چندان تحت تأثیر نوع پایه قرار نمی گیرد، بنابراین ممکن است انتخاب پایهای خاص در مورد آنها به منظور بهبود کیفیت میوه لزوم چندانی نداشته باشد.

۶- اثر پایه ها بر جذب عناصر غذایی: بعضی پایه ها بر جذب عناصر غذایی نیز تأثیر می گذارند.

به عنوان مثال سیب MM106 میزان پتاسیم بیشتر و پایه های M9 و M27 منیزیم و منگنز بیشتری نسبت به سایر پایه های سیب جذب می کنند.

بیشتر در پیوند میوه های دانه دار ، پیوند میوه های هسته دار